مگردیچ خریمیان ( ارمنی: Մկրտիչ Խրիմեան؛ ۴ آوریل ۱۸۲۰ – ۲۷ اکتبر ۱۹۰۷ ) که با عنوان خریمیان هایریک ( ارمنی: Խրիմեան Հայրիկ ) نیز شناخته می شود. او رهبر مذهبی و سیاسی بود؛ وی در بیداری و تقویت احساسات ملی ارمنی اهمیت قاطع داشته است.
... [مشاهده متن کامل]
ارمنیان به او لقب «پدر میهن» دادند و او را با «جوزپه گاریبالدی» مقایسه می کنند.
وی در سال ۱۸۲۰ میلادی در وان متولد شد. او نخست آموزگار و سپس کشیش شد؛ در مراکز مختلف ارمنی یعنی در قسطنطنیه، اورشلیم و کیلیکیه و در «صومعه سیس» اقامت گزید و در سال ۱۸۵۴ میلادی در زمان بازگشت به وان یک ماشین چاپ با خود آورد و در ۱۸۵۶ میلادی مجله ای به نام عقاب واسپوراکان منتشر کرد؛ هنگامی که به ریاست واراگاوانک رسید بی امان به مبارزه با جهل و نادانی ارباب کلیسا پرداخت. او به صومعه کاراپت مقدس، موش رفت و در آنجا یک مجله تحت عنوان «عقاب تارون» راه انداخت.
در سال ۱۸۶۹ میلادی هنگامیکه به سمت پیشوای روحانی و اسقف بزرگ ارمنیان در قسطنطنیه منصوب گردید دایماً از حقوق ارمنی های امپراتوری عثمانی که در زیر ستم نظام به سر می بردند دفاع می کرد. او ناگزیر شد از سمت خود به سبب عناد و خصومت حکومت عثمانی استعفا دهد.
هنری لینچ در کتاب: ( ارمنستان، سفرها و مطالعات ) دربارهٔ خریمیان هایریک می نویسد:
وقتی کشیش واراگاوانک سنگش را در آبهای راکد آن زمان؛ حیات ملت ارمنی انداخت ابتدا فقط بازتاب اندکی در میان ارمنیان بیرون از مرزهای شهرستان زادگاهش برانگیخت. لیکن موجهایی که او به آن وسیله به حرکت درآورده است از آن دم تا به حال هرگز آرام نگرفته اند و کسی نمی داند که آخر یک روز به ساحل امید برخواهند خورد یا به ساحل نومیدی. اگر تاکنون انگیزه درست و بر حقی در این دنیا وجود داشته بی گمان همان بوده که او در راه نیل به آن تا به مرحله قهرمانی پیش رفته، و هرگز احساساتی پاکتر و ناب تر از احساسات او نبوده است. هدف او ارتقاء ارمنیان و آماده کردن آنان برای ورود به عهد جدیدی بوده که او خود پیش بینی می کرده است. این عهد ناگزیر بایستی با بیداری احساسات ملی در ملتهای ستمدیده و با نزدیکی اعمال نفوذهای تازه ای از سوی مغرب زمین مشخص گردد. او اوضاع تحمل ناپذیر و نافرجام امپراتوری عثمانی را می دید، و نیز می دانست که روشهای مستبدانه دولت روسیه تزاری با روح و فکر ملتی سخت فردگرا چون ملت ارمنی که با فرهنگ مغرب زمین در تماس مستقیم است سازگار نیست. او می دانست که ارمنیان تاریخ دراز مدتی پشت سر خود دارند و برای اینکه ترقی و پیشرفتشان واقعی و دایمی باشد باید بر مبنای شعور ملی و آگاهی از گذشته شان پایه گذاری شود.
... [مشاهده متن کامل]
ارمنیان به او لقب «پدر میهن» دادند و او را با «جوزپه گاریبالدی» مقایسه می کنند.
وی در سال ۱۸۲۰ میلادی در وان متولد شد. او نخست آموزگار و سپس کشیش شد؛ در مراکز مختلف ارمنی یعنی در قسطنطنیه، اورشلیم و کیلیکیه و در «صومعه سیس» اقامت گزید و در سال ۱۸۵۴ میلادی در زمان بازگشت به وان یک ماشین چاپ با خود آورد و در ۱۸۵۶ میلادی مجله ای به نام عقاب واسپوراکان منتشر کرد؛ هنگامی که به ریاست واراگاوانک رسید بی امان به مبارزه با جهل و نادانی ارباب کلیسا پرداخت. او به صومعه کاراپت مقدس، موش رفت و در آنجا یک مجله تحت عنوان «عقاب تارون» راه انداخت.
در سال ۱۸۶۹ میلادی هنگامیکه به سمت پیشوای روحانی و اسقف بزرگ ارمنیان در قسطنطنیه منصوب گردید دایماً از حقوق ارمنی های امپراتوری عثمانی که در زیر ستم نظام به سر می بردند دفاع می کرد. او ناگزیر شد از سمت خود به سبب عناد و خصومت حکومت عثمانی استعفا دهد.
هنری لینچ در کتاب: ( ارمنستان، سفرها و مطالعات ) دربارهٔ خریمیان هایریک می نویسد:
وقتی کشیش واراگاوانک سنگش را در آبهای راکد آن زمان؛ حیات ملت ارمنی انداخت ابتدا فقط بازتاب اندکی در میان ارمنیان بیرون از مرزهای شهرستان زادگاهش برانگیخت. لیکن موجهایی که او به آن وسیله به حرکت درآورده است از آن دم تا به حال هرگز آرام نگرفته اند و کسی نمی داند که آخر یک روز به ساحل امید برخواهند خورد یا به ساحل نومیدی. اگر تاکنون انگیزه درست و بر حقی در این دنیا وجود داشته بی گمان همان بوده که او در راه نیل به آن تا به مرحله قهرمانی پیش رفته، و هرگز احساساتی پاکتر و ناب تر از احساسات او نبوده است. هدف او ارتقاء ارمنیان و آماده کردن آنان برای ورود به عهد جدیدی بوده که او خود پیش بینی می کرده است. این عهد ناگزیر بایستی با بیداری احساسات ملی در ملتهای ستمدیده و با نزدیکی اعمال نفوذهای تازه ای از سوی مغرب زمین مشخص گردد. او اوضاع تحمل ناپذیر و نافرجام امپراتوری عثمانی را می دید، و نیز می دانست که روشهای مستبدانه دولت روسیه تزاری با روح و فکر ملتی سخت فردگرا چون ملت ارمنی که با فرهنگ مغرب زمین در تماس مستقیم است سازگار نیست. او می دانست که ارمنیان تاریخ دراز مدتی پشت سر خود دارند و برای اینکه ترقی و پیشرفتشان واقعی و دایمی باشد باید بر مبنای شعور ملی و آگاهی از گذشته شان پایه گذاری شود.