مکیف
/mokayyef/
مترادف مکیف: کیف آور، مستی بخش، نشاطبخش، نشئه زا، نشوه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
مکیف.[ م ُ ک َی ْ ی ِ ] ( ص ) ظاهراً نعت فاعلی منحوت از کیف متداول در فارسی به معنی سکر و نشاءة و مستی. که کیف بخشد. کیف دهنده. دارویی که مستی یا سستی خوش آرد چون شراب و افیون. مخدر چون تریاک و مانند آن. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده بعد شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنچه که ایجاد کیفیت و چگو نگی کند . ۲ - آنچه که تولید نشاه و مستی کند : [ هوای بقدری مکیف شده بود که براستی دل آدم را قلقلک میداد . ] ( سر و ته یک کرباس .۱۵۹: ۲ )
فرهنگ معین
(مُ کَ یَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) کیفیت داده ، چگونگی داده ، باکیفیت .
فرهنگ عمید
مترادف ها
مستی اور، مسکر، مکیف
مکیف
پیشنهاد کاربران
سکرآور
شاهنامه انرا گفته است رامش افزا
کولر
تهویه کننده ی هوا
ولی بیشتر به عنوان کولر استفاده میشه
تهویه کننده ی هوا
ولی بیشتر به عنوان کولر استفاده میشه
مکیّف: ( مُ کَ یَّ )
کیفیت داده ، چگونگی داده ، باکیفیت
کیفیت داده ، چگونگی داده ، باکیفیت