مکیدنی

لغت نامه دهخدا

مکیدنی. [ م َ دَ ] ( ص لیاقت ) آنچه قابل مکیدن باشد. چیزی که مکیدن را سزد. شایسته مکیدن : قرص مکیدنی.

فرهنگ فارسی

آنچه قابل مکیدن باشد . چیزی که مکیدن را سزد .

فرهنگستان زبان و ادب

{lozenge, troche, morsulus, rotula, trochiscus} [علوم دارویی] یکی از شکل های دارویی جامد که معمولاً شیرین است و به تدریج در دهان حل می شود

مترادف ها

pastille (اسم)
بخور، مداد رنگی، مکیدنی

پیشنهاد کاربران

بپرس