مکوندی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
مکوندی یا نیزه انداز از تیره های ایل جاویدی ممسنی بودن ( امروزه طایفه جاویدی ) که برای جنگ ممسنی ها با نادر به همراه طوایف دیگر به پشت کوه کهگیلویه که خود ممسنی نشین بود رفتم و سپس در جانکی ساکن شدن آخرین خان مکوندی حوضه ممسنی ولی محمد بیگ مکوند بود که افشاریان رو از کهگیلویه بیرون کرد.
... [مشاهده متن کامل]
نام مکوند ها در بیستون آمده به نام مکیه که به همراه طایفه پارسی یوتیی ( جودکی بالاگریوه ) و ساگارتی ها ضد داریه وهوش یا وهومن دارا ملقب به اسفندیار شورش کردن و به جنوب ایران تبعید شدن اچمی ها هم از جودکی ها هستن که به جنوب تبعید شدن طایفه جودکی طایفه وهیزداته پارسی بود.
بسیاری از طوایف لر بزرگ اصالت ممسنی دارن قومی باستانی از تیره سین ( شاهین ) سمرقند سغد باستان به معنای مام سین یا شاهین مادر که درفش هخامنشیان کیانی بود پایتخت کی ویشتاسپ جنگاور یا گشتاسپ شیرافکن پدر داریه وهوش در پارث نسا بامیان نزدیک بلخ بود که پارسیان به آن بلخ بامی می گفتن. پارسیان هخامنش از نسل کی اخشین کیانی نوه کی کواد پشتو بودن پشتو از پرسو مشتق شده و از جبال اوپاریسن ( هندوکوش ) بودن نام پارس و ایران از خراسان میاد ویشتاسپ کلاهخود همای جنگاور که بر کلاهخود پرهما می بست پادشاه ایران ویچ بود دلیری و جنگاوری افسانه وار او زبانزد جهان باستان و عشایر پارسی بود کسی که در ۴ جنگ ۲۸ هزار نفر را کشت و رسم پوشش او رسم همه سرداران ایرانی تا دوره اسلامی شد و هنوز در تعزیه ها پر بر کلاهخود می بندن به گفته تالون پیک ویشتاسپ سرو قامت شیر بیشه را با دست می گرفت به روز نبرد همه رزم آوران روی زمین را به سخره می گرفت و به داریه وهوش یا وهومن می گفتن پسر آن ویشتاسپ نامی که در دلاوری او تردیدی نیست آمیانوس رومی می نویسد ویشتاسپ پادشاه بسیار بزرگ و خردمند پدر داریوش که زرتشت به دربار او رفت او دلیرانه به عمق هند نفوذ کرد ( فتح سند در زمان داریوش ) پایتختش در بامیان نزدیک اشک آباد بود و بخشی از مرکز قدرت را داریوش برای سرکوب شورشیان مهرپرست و نزدیکی به بابل به شوش منتقل کرد در کتابی به قرن ۱۲ آمده که گشتاسپ پادشاه جهان گشای ایرانی به سال ۵۹۸ پیش از میلاد ذولقرنین بود و نام همسر و دختر او در اوستا آتوسه هست همه تاریخ او در قرن ۱۹ از سوی نویسندگان ماسونری به نام کورش پسر خواهر مردخای یهود نوشته شد در حالیکه کورش متولد بابل و مرزبان ویشتاسپ در بابل بود ضد زرتشتی گری شورش کرد و کشته شد این اتفاق به احتمال زیاد در جنگ پتیشخوار صورت گرفته که ارجاسپ شولی ( خیون ماساگت ) با گشتاسپ جنگاور وارد نبرد شد و کورش با ۲۰۰ هزار نیرو از آناتولیا به ارجاسپ پیوست و هر ۲ از دم تیغ گشتاسپ سرو قامت کشته شدن حتی رستم دستان مهرپرست که مرزبان گشتاسپ در خراسان و سیستان بود مردم سیستان را ضد گشتاسپ شورانید و به احتمال زیاد توسط ویشتاسپ کشته شده همین دلیل ضدیت فردوسی با خاندان ویشتاسپ و سرودن افسانه اسفندیار هست در حالیکه اسفندیار لقب داریه وهوش بود و برخی باستان شناسان اشاره کرده اند بیستون کتیبه اسفندیار کیانی هست هنوز به دژ اسپید ممسنی دژ اسفندیار می گن و پای آن ناحیه بهمیکان هست طایفه هخامنشیان به نام پتیش خوری ( برآفتابی ) از پارث نسا بامیان به جنوب ایران امروزی آمد و مرکزیت آن لیدوما ممسنی بود.
بازماندگان پارسیان ( پهلویان ) در دوره اشکانی گودرزیان پشتو بودن که نام هایی چون منگودرز ممسنی الیگودرز لرستان طایفه گودرزی و کو گیوی بویراحمد ( گیو کشوادگان ) یادگار آنها هستن گارد عشایری جاویدی که بنیان آن آسفندیار نهاد هنوز در ممسنی باقیست سنجابی ها ممبینی ها عکاشه ها از جاوید بودن که تا چند قرن پیش ایل بسیار بزرگی بوده و کوچ آن از استخر شروع می شد به گفته ابن بلخی گشتاسپ به فارس رفت بنیان آتشکده استخر نهاد و کتاب اوستا به دژ نقشت سپرد ( کعبه زرتشت نقش رستم ) . هنوز که هنوز هست رسم کلاهخود پرنشان ویشتاسپ نامی در تعزیه ها باقیست بیاور اسب شبدیز لهراسپی مزین به زین جنگاوریه گشتاسپی. . . در لری کشتاس و کشتاسب خوانده می شه اصل واژه از گشتن میاد با ضمه بر گ به معنای کشنده دشمنان به دلیل سلحشوری بی حدی که داشته و پادشاهی زرتشتی فلات ایران بنیان نهاد و در این راه ۲۰ فرزند خود را از دست داد بارتلمه مورخ او را آزاده سوار آریایی نامیده تندیس ویشتاسپ شاه در شهر دوشنبه تاجیکستان است. یاد باد یاد این افسانه رزم این ایران ساز بزرگ اولین یکتاپرست تاریخ فلات ایران که هنوز لرها خود را از نژاد گشتاسپ می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
نام مکوند ها در بیستون آمده به نام مکیه که به همراه طایفه پارسی یوتیی ( جودکی بالاگریوه ) و ساگارتی ها ضد داریه وهوش یا وهومن دارا ملقب به اسفندیار شورش کردن و به جنوب ایران تبعید شدن اچمی ها هم از جودکی ها هستن که به جنوب تبعید شدن طایفه جودکی طایفه وهیزداته پارسی بود.
بسیاری از طوایف لر بزرگ اصالت ممسنی دارن قومی باستانی از تیره سین ( شاهین ) سمرقند سغد باستان به معنای مام سین یا شاهین مادر که درفش هخامنشیان کیانی بود پایتخت کی ویشتاسپ جنگاور یا گشتاسپ شیرافکن پدر داریه وهوش در پارث نسا بامیان نزدیک بلخ بود که پارسیان به آن بلخ بامی می گفتن. پارسیان هخامنش از نسل کی اخشین کیانی نوه کی کواد پشتو بودن پشتو از پرسو مشتق شده و از جبال اوپاریسن ( هندوکوش ) بودن نام پارس و ایران از خراسان میاد ویشتاسپ کلاهخود همای جنگاور که بر کلاهخود پرهما می بست پادشاه ایران ویچ بود دلیری و جنگاوری افسانه وار او زبانزد جهان باستان و عشایر پارسی بود کسی که در ۴ جنگ ۲۸ هزار نفر را کشت و رسم پوشش او رسم همه سرداران ایرانی تا دوره اسلامی شد و هنوز در تعزیه ها پر بر کلاهخود می بندن به گفته تالون پیک ویشتاسپ سرو قامت شیر بیشه را با دست می گرفت به روز نبرد همه رزم آوران روی زمین را به سخره می گرفت و به داریه وهوش یا وهومن می گفتن پسر آن ویشتاسپ نامی که در دلاوری او تردیدی نیست آمیانوس رومی می نویسد ویشتاسپ پادشاه بسیار بزرگ و خردمند پدر داریوش که زرتشت به دربار او رفت او دلیرانه به عمق هند نفوذ کرد ( فتح سند در زمان داریوش ) پایتختش در بامیان نزدیک اشک آباد بود و بخشی از مرکز قدرت را داریوش برای سرکوب شورشیان مهرپرست و نزدیکی به بابل به شوش منتقل کرد در کتابی به قرن ۱۲ آمده که گشتاسپ پادشاه جهان گشای ایرانی به سال ۵۹۸ پیش از میلاد ذولقرنین بود و نام همسر و دختر او در اوستا آتوسه هست همه تاریخ او در قرن ۱۹ از سوی نویسندگان ماسونری به نام کورش پسر خواهر مردخای یهود نوشته شد در حالیکه کورش متولد بابل و مرزبان ویشتاسپ در بابل بود ضد زرتشتی گری شورش کرد و کشته شد این اتفاق به احتمال زیاد در جنگ پتیشخوار صورت گرفته که ارجاسپ شولی ( خیون ماساگت ) با گشتاسپ جنگاور وارد نبرد شد و کورش با ۲۰۰ هزار نیرو از آناتولیا به ارجاسپ پیوست و هر ۲ از دم تیغ گشتاسپ سرو قامت کشته شدن حتی رستم دستان مهرپرست که مرزبان گشتاسپ در خراسان و سیستان بود مردم سیستان را ضد گشتاسپ شورانید و به احتمال زیاد توسط ویشتاسپ کشته شده همین دلیل ضدیت فردوسی با خاندان ویشتاسپ و سرودن افسانه اسفندیار هست در حالیکه اسفندیار لقب داریه وهوش بود و برخی باستان شناسان اشاره کرده اند بیستون کتیبه اسفندیار کیانی هست هنوز به دژ اسپید ممسنی دژ اسفندیار می گن و پای آن ناحیه بهمیکان هست طایفه هخامنشیان به نام پتیش خوری ( برآفتابی ) از پارث نسا بامیان به جنوب ایران امروزی آمد و مرکزیت آن لیدوما ممسنی بود.
بازماندگان پارسیان ( پهلویان ) در دوره اشکانی گودرزیان پشتو بودن که نام هایی چون منگودرز ممسنی الیگودرز لرستان طایفه گودرزی و کو گیوی بویراحمد ( گیو کشوادگان ) یادگار آنها هستن گارد عشایری جاویدی که بنیان آن آسفندیار نهاد هنوز در ممسنی باقیست سنجابی ها ممبینی ها عکاشه ها از جاوید بودن که تا چند قرن پیش ایل بسیار بزرگی بوده و کوچ آن از استخر شروع می شد به گفته ابن بلخی گشتاسپ به فارس رفت بنیان آتشکده استخر نهاد و کتاب اوستا به دژ نقشت سپرد ( کعبه زرتشت نقش رستم ) . هنوز که هنوز هست رسم کلاهخود پرنشان ویشتاسپ نامی در تعزیه ها باقیست بیاور اسب شبدیز لهراسپی مزین به زین جنگاوریه گشتاسپی. . . در لری کشتاس و کشتاسب خوانده می شه اصل واژه از گشتن میاد با ضمه بر گ به معنای کشنده دشمنان به دلیل سلحشوری بی حدی که داشته و پادشاهی زرتشتی فلات ایران بنیان نهاد و در این راه ۲۰ فرزند خود را از دست داد بارتلمه مورخ او را آزاده سوار آریایی نامیده تندیس ویشتاسپ شاه در شهر دوشنبه تاجیکستان است. یاد باد یاد این افسانه رزم این ایران ساز بزرگ اولین یکتاپرست تاریخ فلات ایران که هنوز لرها خود را از نژاد گشتاسپ می دانند.
ایل لرامیری درممسنی در پاکستان وافعانستان وبلوچستان ایران درحال حاضر سکونت دارند ریس ایل محمدحسن خان لرامیری بوده است
درودبه همه ایل بهکیش ممسنی از مکوندی است چهار تیره لرامیری کرایی عالیوند باباسالار است
این طایفه از تبار ایل بختیاری میباشد اگر تیره هایی گوناگون دارد ولی همه آنها به تبار ایل بختیاری میرسند البته تیره کله ای از تبار ایل پاپی ساکن در لرستان میباشد که اول به روستای جارو و سپس به روستای شاهنشین مهاجرت میکنند ولی بقیه تیره ها اصالتی بختیاری دارند
مکوندی از دو کلمه مک به معنای نیزه و پسوند وندی به فرستادن یا انداختن میباشد و عموما مردان جنگی بودند این قوم به خوشنامی دربین طوایف بختیاری معروفند داز سرمایه دارا ن و پولداران قوم بختیاری هستند
کوراکان محل سکونت ایل کرایی *کوروش عالی ) ایل لیراوی ایل بزرگ لر بختیاروند
بهدار
با جمال
لیراو
عالی
کوروش
بهدار
با جمال
لیراو
عالی
کوروش
با سلام
بختیار، نام یکی از اتابکان لر بزرگ بود، که اولاد او طایفه بختیاروند را تشکیل دادند. حمدالله مستوفی، در کتاب تاریخ گزیده؛ به مهاجرت گروهی از طوایف، از جمله بختیاری ها از کردان جبل السماق، در حلب، واقع در غرب شام به لرستان، اشاره می کند و علیقلی خان سردار اسعد، در کتاب تاریخ بختیاری؛ "بهداروندها" را، از این دسته مهاجران دانسته است. بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
... [مشاهده متن کامل]
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام ( سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی ) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی ( نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
بختیار، نام یکی از اتابکان لر بزرگ بود، که اولاد او طایفه بختیاروند را تشکیل دادند. حمدالله مستوفی، در کتاب تاریخ گزیده؛ به مهاجرت گروهی از طوایف، از جمله بختیاری ها از کردان جبل السماق، در حلب، واقع در غرب شام به لرستان، اشاره می کند و علیقلی خان سردار اسعد، در کتاب تاریخ بختیاری؛ "بهداروندها" را، از این دسته مهاجران دانسته است. بختیاری و نحوه تشکیل نظام ایل بختیاری در قرن نهم هجری : از دو گروه قومی بومی و مهاجر سازمان یافت که گروه بومی پیش از آمدن بختیاران در سرزمین کنونی بختیاری ؛ مردم و تیره ها : دینارانی ( دینیاران یاری کننده دین ) اورکی ، دورکی ، سهید ، شالویی ، مالویی ، خواجه ، قائدها ( کاید ) گورویی ، کور کور ، ایل بابادی ، که مجموعا این تیره ها از نژاد و مردم بومی و با کواراکان پیوند نژادی و قومی داشته ، پس از سازمان یابی قوم بختیاری از پیکره جامعه قومی و ایل باستانی کواراکان جدا شدند و هویت قومی آنان در گذر زمان از میان رفت و فراموش شد .
... [مشاهده متن کامل]
مهاجرین کردتبار جامعه قومی بختیاری که از جبل السماق شام ( سوریه ) به استناد نوشته ها و منابع تاریخی در سده ۵۵۰ هجری به خاندان اتابکان لر بزرگ که از کردان برزیکانی و قوم لبیکی از تیره جنگرویی بودند و با آنان هم نژاد و همتبار بودند پیوستند قبایلی بودند که تواریخ گزیده ، شرفنامه کرد بدلیسی ، منتخب التواریخ و تاریخ بختیاری سردار اسعد بختیاری از آنان به شرح زیر نام می برد : آسترکی ، مماکویه ، بختیاری طایفه بختیاروند یا بهداروند هست ، جوانکی یا جانکی منظورش طوایف جانکی فعلی نیست ، زاهدیان ، بنیدانیان ، علایی ، گتوند ، ممبینی ، بتوند ، بوازکی ( بورکی ) ، شوند ، راکی ، خاکی ( جاکی ) منظورش طوایف فعلی جاکی نیست ، هارونی ، آشکی ، کمایی ، ( لیراوی ) ممویی ، کمانکشی ، مماسنی ، ارملکی ، پوایی ( نویی ) ، مدیحه ، اکورد ، کولار ، و مردم سادات عقیلی از نسل علی بن ابیطالب و هاشمی از نسل هاشم بن عبدالمناف .
معنی مکوندی در زبان لری بختیاری
مک::نیزه
وند::نژاد. انداختن
طایفه ایی که مردان آن نیزه اندازان ماهر بودند
مک::نیزه
وند::نژاد. انداختن
طایفه ایی که مردان آن نیزه اندازان ماهر بودند
طایفه مکوندی ایل چهارلنگ لربختیاری