مکنونات

/maknunAt/

مترادف مکنونات: نهفته ها، خیالات، اندیشه ها، افکار

معنی انگلیسی:
hidden things, secrets, hidden thinge

لغت نامه دهخدا

مکنونات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ )ج ِ مکنونة. نهان داشته ها. نهفته ها : حزم اوکه... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد. ( سندبادنامه ص 12 ). هرچه خواست بیافرید از مکنونات و موجودات.( قصص الانبیاء ص 12 ). و رجوع به مکنون و مکنونة شود.
- مکنونات ضمیر ؛ آنچه در درون انسان نهفته است. مافی الضمیر : از مکنونات ضمیر در عقدموالات شرحی بواجبی نتوانست دادن. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 72 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مکنونه ( مکنون ) پنهان داشته ها.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) جِ مکنونه (مکنون )، پنهان داشته ها.

پیشنهاد کاربران

مکنونات. . دردهای نگفتنی
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
پشت دانایی اردو بزنیم
دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم
صبح ها وقتی خورشید در میاید متولد بشویم
...
[مشاهده متن کامل]

هیجان ها را پرواز دهیم
روی ادرک؛ فضا؛ رنگ؛ صدا؛ پنجره؛ گل؛ نم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم
نام را باز ستانیم از ابر
از چنار؛ از پشه؛ از تابستان
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم

- مکنونات ضمیر ؛ آنچه در درون انسان نهفته باشد و شرح آن برای دیگران ممکن نباشد. . . . مانند راز گلسرخ

بپرس