مَکِنْدِریک، اَلِگْزاندِر (۱۹۱۲ـ۱۹۹۳)(Mackendrick, Alexander)
مَکِنْدِریک، اَلِگْزاندِر
کارگردان و مدرس اسکاتلندی سینما، زادۀ امریکا. کارگردان برخی از بهترین فیلم های استودیوهای ایلینگبود، ازجمله ویسکی فراوان!(۱۹۴۹) و مردی با لباس سفید(۱۹۵۱). سپس به هالیوود رفت و در آن جا فیلم بوی خوش موفقیت(۱۹۵۷) را ساخت که تصویر گزنده ای از یک شایعه نویس روزنامه های نیویورک است. قاتلین پیرزن(۱۹۵۵)، که عملاً واپسین فیلم مهم استودیوهای ایلینگ بود، نوعی غرابت هولناک دارد که آن را در رأس کمدی های سینمای انگلستان قرار می دهد. مکندریک در بوستون، ماساچوست، به دنیا آمد، ولی در گلاسگو، انگلستان، بزرگ شد. در دوران جنگ جهانی دوم در واحد اطلاعات ارتش خدمت کرد و به همین دلیل به سینما جذب شد. به استودیوهای ایلینگ پیوست و پیش از آن که نخستین فیلمش ویسکی فراوان! را کارگردانی کند، چندین فیلم نامه نوشت که به فیلم تبدیل شدند. این فیلم که داستانی سنت شکن دارد، ماجرایش در مجمع الجزایر هبریدز، در کرانۀ باختری اسکاتلند، می گذرد و در همین مکان نیز فیلم برداری شد. پس از کمدی هجوآمیز مردی با لباس سفید، فیلم جدی مَندی(۱۹۵۲) را ساخت که به دور از احساسات گرایی، داستان کودکی کرولال را مطرح می کند. پس از فیلمقاتلین پیرزن به امریکا رفت و فیلم بوی خوش موفقیت را ساخت، که با ستایش منتقدان روبه رو شد ولی شکستی تجاری بود. مشکلات او با برت لنکستر، تهیه کننده و هنرپیشه معروف، به کارهای بعدی او آسیب رساند؛ سپس سه فیلم دیگر کارگردانی کرد که هر سه با مشکلاتی مواجه شدند، ولی بهترینشان طوفان در جامائیکا(۱۹۶۵) است. مکندریک پس از این ناکامی ها فیلم سازی را خرسندانه کنار گذاشت و به تدریس فیلم سازی در انستیتو هنرهای زیبای کالیفرنیاپرداخت.
مَکِنْدِریک، اَلِگْزاندِر
کارگردان و مدرس اسکاتلندی سینما، زادۀ امریکا. کارگردان برخی از بهترین فیلم های استودیوهای ایلینگبود، ازجمله ویسکی فراوان!(۱۹۴۹) و مردی با لباس سفید(۱۹۵۱). سپس به هالیوود رفت و در آن جا فیلم بوی خوش موفقیت(۱۹۵۷) را ساخت که تصویر گزنده ای از یک شایعه نویس روزنامه های نیویورک است. قاتلین پیرزن(۱۹۵۵)، که عملاً واپسین فیلم مهم استودیوهای ایلینگ بود، نوعی غرابت هولناک دارد که آن را در رأس کمدی های سینمای انگلستان قرار می دهد. مکندریک در بوستون، ماساچوست، به دنیا آمد، ولی در گلاسگو، انگلستان، بزرگ شد. در دوران جنگ جهانی دوم در واحد اطلاعات ارتش خدمت کرد و به همین دلیل به سینما جذب شد. به استودیوهای ایلینگ پیوست و پیش از آن که نخستین فیلمش ویسکی فراوان! را کارگردانی کند، چندین فیلم نامه نوشت که به فیلم تبدیل شدند. این فیلم که داستانی سنت شکن دارد، ماجرایش در مجمع الجزایر هبریدز، در کرانۀ باختری اسکاتلند، می گذرد و در همین مکان نیز فیلم برداری شد. پس از کمدی هجوآمیز مردی با لباس سفید، فیلم جدی مَندی(۱۹۵۲) را ساخت که به دور از احساسات گرایی، داستان کودکی کرولال را مطرح می کند. پس از فیلمقاتلین پیرزن به امریکا رفت و فیلم بوی خوش موفقیت را ساخت، که با ستایش منتقدان روبه رو شد ولی شکستی تجاری بود. مشکلات او با برت لنکستر، تهیه کننده و هنرپیشه معروف، به کارهای بعدی او آسیب رساند؛ سپس سه فیلم دیگر کارگردانی کرد که هر سه با مشکلاتی مواجه شدند، ولی بهترینشان طوفان در جامائیکا(۱۹۶۵) است. مکندریک پس از این ناکامی ها فیلم سازی را خرسندانه کنار گذاشت و به تدریس فیلم سازی در انستیتو هنرهای زیبای کالیفرنیاپرداخت.
wikijoo: مکندریک،_الگزاندر_(۱۹۱۲ـ۱۹۹۳)