( مصدر ) بازداشتن منع کردن : [ و عین الکمال ازین دولت که عین کمال است مکفوف و نوایب زمان از ین درگاه باجاه مصروف داراد . ] ( لباب الالباب . ۲ ) ۱٠ - کور کردن : [ اگر آز نبودی و دیده بصیرت آدمی را بحجاب آن از دیدن عواقب کارها مکفوف نداشتندی کس از جهانیان غم فردا نخوردی . ] ( مرزبان نامه . ص ۱٠۲ )
پیشنهاد کاربران
مکفوف داشتن : ممنوع ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص186 ) .