مکش

/makeS/

معنی انگلیسی:
aspiration, suck, suction

لغت نامه دهخدا

مکش. [ م َ ک ِ ] ( اِمص ) مک و مص. || جذب و کشش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مک و مص . یا جذب و کشش

فرهنگستان زبان و ادب

{intake, inlet, admission , induction} [قطعات و مجموعه های خودرو] فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد می شود
{suction} [علوم پایۀ پزشکی، علوم سلامت] بیرون کشیدن گاز یا مایع با ایجاد فشار منفی و معمولاً به وسیلۀ ابزار مکانیکی

واژه نامه بختیاریکا

( مُکِش ) تعارف
( مَکَش ) عصبی؛ قُد؛ یک دنده

دانشنامه آزاد فارسی

مَکِش (suction)
عمل یا فرآیند مَکیدن؛ و نیز ایجاد خلأ در فضای محدود و به درون کشیدن شاره (سَیال) یا چسباندن یک جسم، مثلاً لاستیک بادکش، به برخی چیزها براثر فشار جوّ.

مترادف ها

suction (اسم)
جذب، مک زنی، مکش، عمل مکیدن، جذب به وسیله مکیدن

پیشنهاد کاربران

مَکَش نوعی کته لری است که با برنج زردچوبه پیاز پخته می شود و گاهی آلو سیاه ( اَلی سییَ خرم آبادی ) نیز در آن می ریزند.
مکش یعنی : نکش
چون تو ی گذشته بجای ن ، م ، می گفتند مثلاً بجای اینکه بگن نسپار میگفتند مسپار ⁦👉🏻⁩
در بختیاری به چم تعارف بکار می رود.
مانند{مُکِش} که با آهنگ دستور یا فرمایش می شود ( تعارف بکن ) .
مکش ، تخلیه ( Blow ) [اصطلاح دریانوردی]:کشیدن آب از داخل مخازن با استفاده از هوای فشرده و یا دمیدن هوا و بخار به داخل اگزوزها برای تمییز کردن آنها .

بپرس