مکسور شدن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
کسر شده. کسر کردن
مکسور شدن ؛ شکسته شدن. شکست یافتن :
چو گردد رایت رای تو مرفوع
شودخیل عدو مکسور و مجرور.
ابوالفرج رونی.
اگر. . . روزگار غدرپیشه غش عیار خویش بنماید و مقهور و مکسور شویم آخر. . . باری نام نیک بیابیم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 187 ) .
چو گردد رایت رای تو مرفوع
شودخیل عدو مکسور و مجرور.
ابوالفرج رونی.
اگر. . . روزگار غدرپیشه غش عیار خویش بنماید و مقهور و مکسور شویم آخر. . . باری نام نیک بیابیم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 187 ) .