مکروا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَکَرُواْ: مکر کردند - حیله گری کردند - نقشه کشیدند(کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان ...
ریشه کلمه:
مکر (۴۳ بار)

«مَکْر» در لغت عرب با آنچه در فارسی امروز از آن می فهمیم تفاوت بسیار دارد «در فارسی امروز مکر» به نقشه های شیطانی و زیان بخش گفته می شود، در حالی که در لغت عرب هر نوع چاره اندیشی را «مکر» می گویند که گاهی خوب و گاهی زیان آور است.
«مکر» در اصل، به معنای تابیدن و پیچیدن و چاره اندیشیدن و منصرف ساختن دیگری است و به همین دلیل، به هر کار انحرافی که توأم با اخفاء و پنهانکاری باشد نیز گفته شده است و اختصاص به نقشه های زیان بخش که در فارسی امروز در آن استعمال می شود ندارد، بنابراین، هم در چاره اندیشی های بد به کار می رود و هم چاره اندیشی های خوب، و در آنجا که به خدا نسبت داده می شود، معنای دوم آن مراد است.
«مکر» در سوره «یونس»، که به معنای هر گونه چاره اندیشی است، اشاره به توجیهات ناروا و راه های فراری است که مشرکان در برابر آیات پروردگار و ظهور بلاها و نعمت ها می اندیشیدند.
«راغب» در «مفردات» می گوید: اَلْمَکْرُ صَرْفُ الْغَیْرِ عَمّا یَقْصُدُهُ: «مکر آن است که کسی را از رسیدن مقصودش باز دارند». بنابراین، هنگامی که این واژه در مورد خداوند به کار می رود به معنای خنثی کردن توطئه های زیانبار است، و هنگامی که درباره مفسدان به کار می رود به معنای جلوگیری از برنامه های اصلاحی است.
تدبیر. اعم از آنکه در کار بد باشد و یا در کار خوب. در مفردات و اقرب الموارد می‏گوید: مکر آن است که شخص را به حیله‏ای از مقصودش منصرف کنی و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست که از آن کار خوبی مراد باشد و مذموم به عکس است. در المنار گفته: مکر در اصل تدبیر مخفی است که مکر شده را به آنچه گمان نمی‏کرد می‏کشد و اغلب در تدبیر بدکار می‏رود. اینکه در قاموس گفته: «اَلْمَکْرُ: اَلْخَدیعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَکْرُ: اَلْاِحْتِیالُ وَالْخَدیعَةُ» هر دو معنی غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مکر اعم و شامل تدبیر خوب و بد هر دو است. مؤید این سخن قول خداوند است که فرموده: . وصف «اَلسَّیِّی» می‏رساند که مکر فی نفسه گاهی سیی‏ء است و گاهی حَسَن ایضاً آیات . . در اینجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسیاری از آیات آنگاه که نسبت مکر به خدا داده شده مکر در مرتبه ثانی است یعنی اول مکر بدکاران در مقابل دین حق و دستور خداوند است سپس مکر خدا و آن دو جور است مجازات و غیر آن مثلاً در آیه . مراد از «یَمْکُرُونَ» حیله و تدبیر مشرکین است که می‏خواستند حضرت رسول «صلی اللَّه علیه و آله» را بکشند یا زندانی کنند و یا تبعید نمایند و مراد از «یَمْکُرُ اللَّهُ» همان تدبیر خداوند است که آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ایضا در آیه . که مراد از مکر اول حیله یهود است در باره کشتن عیسی «علیه السلام» و منظور از مکرالله نجات دادن عیسی از دست آنهااست. ولی در آیاتی نظیر . منظور از مکر اول طفره زدن و انحراف کفار است از پیروی حضرت صالح «علیه السلام» و غرض از مکر دوم هلاکت و عذاب آنهاست که همگی از بین رفتند و مکر خدا نتیجه طبیعی مکر آنها بود چنانکه فرمود: «فَانْضُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نیز روشن می‏کند که مکر خدا همان «دمرنا» است. ایضا: . 2- در اینگونه آیات نسبت مکر بخدا اشکالی ندارد که مکر خدا همان تدبیر خدا و تقدیراتی است که منجر به حرمان و عذاب بدکاران می‏شود و آن در مرتبه ثانی از خدا ممدوح است که مقتضای عدالت جز آن نیست و گرنه بدکار و نیکوکار از هم شناخته نمی‏شوند پس آن مکر ممدوح است زیرا که عدالت است . 3- گاهی مکر منسوب بخدا مکر ابتدایی است مثل . معلوم است که مراد از مکر عذاب خداست در مقابل نافرمانی مردم النهایه نافرمانی بدکاران به لفظ مکر ذکرنشده است. 4- . این آیه صریح است در اینکه تدبیر کلی مال خداست و تدبیر دیگران در مقابل تدبیر خدا هیچ است و کاری از پیش نمی‏توانند برد.

پیشنهاد کاربران

بپرس