مکررا

/mokarraran/

معنی انگلیسی:
periodically, repeatedly, er _, passim

لغت نامه دهخدا

( مکرراً ) مکرراً. [ م ُ ک َرْ رَ رَن ْ ] ( ع ق ) بارها. به کرات. به دفعات : مکرراً عرایض مشتمل بر شکایات به پایه سریراعلی می فرستادند. ( عالم آرای عباسی ). و رجوع به مکرر شود.

فرهنگ فارسی

بتکرار بار ها : [ مکررا عرایض مشتمل بر شکایت بپایه سریر اعلی می فرستادند . ] ( عالم آرا . چا . امیر کبیر ۱۳۱:۱ ) مکرر شدن . ( مصدر ) تکرار شدن دوباره یا چند باره شدن بار هاانجام گرفتن : [ نوبتی چند این حال مکررشد . ] ( مرزبان نامه . چا . ۱۲۱۷ص ۱۹۷ ) [ در حیرتم که با همه بیحاصلی چرا دنیا بچشم خلق مکرر نمی شود . ] ( خان خالص . آنند . )

فرهنگ معین

( مکرراً ) (مُ کَ رَّ رَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) بارها، به تکرار.

مترادف ها

repeatedly (قید)
مکرر، مکررا

frequently (قید)
زود زود، غالبا، بارها، مکررا، کرارا

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_repeat به معنای تکرار کردن؛ باز رُخ دادن؛ دوباره انجام دادن؛ و جُزین
ا↙️
#وابتیدن ( vābatidan ) 👈 وا ( پیشوندِ تکرار ) بَت ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ ava - ftāta به معنای افتادن ( اتفاق افتادن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

▪️مثال:
۱ - آنچه را به او گفتم رفت و به خانواده اش وابَتید ( تکرار کرد، ) و آبرویم را بُرد.
۲ - فرنوش ناچار بود آن دوره ی آموزشی را وابَتَد ( تکرار کند، ) زیرا غیبت هایش بیش از پنج روز بودند.
۳ - هشت پزشک جداگانه آزمایش ها را وابَتیدند ( تکرار کردند ) تا از درستیِ نتایجِ آزمایش ها اطمینان یابند.
۴ - آیا ما محکومیم که اشتباه های گذشته را بارها و بارها وابَتیم ( تکرار کنیم؟ )
🔺توجه:
🔹 #repetition تکرار، بازانجام
or: #repeat
🔹 #وابت ( وابَت )
یا: #وابتمان ( وابَتمان )
یا: #وابتش ( وابتِش )
یا: #وابتار ( وابَتار —> بهره گیری از پسوندِ - - ار بر سرِ ستاکِ حال نوعی بدعت ( نوآوری ) در فارسی به شمار می آید، ولی نگارنده برآن است که از همین جا می تواند آغاز شود. )
▪️مثال:
۱ - این روزها تلویزیون هیچ چیز نشان نمی دهد جز وابَتارِ ( تکرارِ ) برنامه های پیشین.
۲ - ما می خواهیم از وابَتِ ( تکرارِ ) آتش سوزی های پارسال در جنگل های زاگرس پیشگیری کنیم.
🔸 #repeater
🔸 #وابت گر ( وابَت گر )
▪️مثال:
یک وابَت گَر ( تکرار کننده ) در دستگاه کار گذاشته بودند تا داده ها را بگیرد و بی کم وکاست بازپخش کند.
🔹 #repeated تکرارشده
🔹 #وابتیده ( وابَتیده )
یا: #وابتان ( وابَتان )
▪️مثال:
این کوشش های وابَتان ( وابَتیده ، تکراری ) برای انجامِ آنچه ناممکن است چیزی جز وقت کشی نیست. راه های دیگری را بیازمایید.
🔸 #repeatedly مکرراً
🔸 #وابتانه ( وابَتانه )
▪️مثال:
او وابَتانه ( مکرراً ) می گفت که شبِ گذشته آنجا نبوده است، درحالی که کیف دستی اش را آنجا پیدا کرده بودند.
🔹 #repeatable قابلِ تکرار
🔹 #وابتیدنی ( وابَتیدنی )
یا: #وابت شوا ( وابَت شَوا )
یا: #وابت پذیری ( وابَت پذیر )
▪️مثال:
آن کار شیوه بسیار سریع، بی زیان و به سادگی وابَت شوا ( وابَتیدنی ، قابلِ تکرار ) بود.
🔸 #repeatability قابلیتِ تکرار
🔸 #وابت شوایی ( وابَت شوایی )
یا: #وابت پذیری ( وابَت پذیری )
▪️مثال:
وابَت شَوایی ( وابَت پذیری ، قابلیتِ تکرار ) یکی از مهم ترین را ه های اثباتِ یک آزمایش ذر سپهرِ دانش است.
🔹 #unrepeatable
🔹 #وابت نشوا ( وابَت نَشَوا )
یا: #وابت ناپذیر ( وابَت ناپذیر )
▪️مثال:
سرایشِ حماسه ای همچون شاهنامه کاری است وابَت نَشَوا ( وابَت ناپذیر ، غیرِقابلِ تکرار. )
🔸 #repetend رقم یا رقم های تکراری در اعشاری، آوا یا واژه ی تکراری
🔸 #وابته ( وابَته )
🔹 #repetitive تکراری
🔹 #وابتا ( وابَتا )
▪️مثال:
کارگرانی که کارهای وابَتا ( تکراری ) انجام می دهند رفته رفته به نوعی شیء شدگی و آنیرِش ( #alienation ) دچار می شوند.
🔸 #repetitiveness تکراری بودگی
🔸 #وابتایی ( وابَتایی )
🔹 #repetitious
🔹 #وابتین ( وابَتین )
▪️مثال:
فیلم پس از یک ساعت کمی وابَتین ( تکراری ) و خسته کننده شد.
🔸 #repetitiousness تکراری بودگی
🔸 #وابتینگی ( وابَتینِگی )
🔹 #repetitiously
🔹 #وابتین وار ( وابَتین وار )
🔸 #repetitional تکراری
🔸 #وابتی ( وابَتی )
🔹 هم ریشه های دیگرِ #وابتیدن ، #وابت ، #وابتین و #وابتا در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 سقوط کردن ➖ ava - pat
فارسی باستان 👈 پریدن، افتادن ➖ - pat
فارسی میانه 👈 افتادن ➖ ōbastan
فارسی میانه ترفانی 👈 افتاده ➖ wbyst�
پارتی 👈 افتادن ➖ fra - pat
سغدی 👈 افتادن ➖ wpt�
سکایی 👈 افتادن ➖ - pat
فارسی 👈 افتادن
آسی 👈 افتادن ➖ �ftawyn
بختیاری 👈 افتادن 👈 vastan
سانسکریت 👈 افتادن ➖ - pat
یونانی 👈 افتادن ➖ piptein
لاتینی 👈 کوشیدن، شتافتن ➖ petere
انگلیسی 👈 تکرار کردن ➖ to repeat
پورواهندواروپایی 👈 شتافتن، پریدن ➖ - pet
🔺 نکته:
برای رفعِ برخی هم سانی ها میانِ بعضی از مشتق های این فعل و واژه های دیگر می توان دیسه ی فعل را از وابَتیدن به "بازبَتیدن" تغییر داد، اگرچه نگارنده بر آن است که به رغمِ ایرادهای جزئی وابَتیدن فعلِ برتر برای مفهومِ تکرار است.
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگ ِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

به مراتب ؛ به دفعات. مکرراً. ( فرهنگ فارسی معین ) .
so frequently
again and again
بارها و بارها
تکرار کردن
غالبا/مکرر/بارها/

بپرس