مکرر گفتن

پیشنهاد کاربران

مکرر گفتن ؛ دوباره گفتن و باز گفتن. ( ناظم الاطباء ) .
|| ( ق ) دوباره. بارها. به کرات. به دفعات :
فتح تو گویم اکنون هر ساعتی مکرر
مدح تو گویم اکنون هر لحظه ای مثنا.
امیر معزی.
مکرر اظهار نمودند که پیره محمد هرگز داخل این جماعت نبود. ( عالم آرای عباسی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به آن خواری که سگ را دور می سازند از مسجد
مکرر رانده ام از آستان خویش دولت را.