( مصدر ) تکرار کردن دوباره یا چند باره کردن بارها انجام دادن : [ عنبسه میگوید : مرا خنده آمد و جواب نگفتم بار دیگر همین سخن مکرر کرد . ] ( جوامع الحکایات .۷۲:۱ )
مترادف ها
ingeminate(فعل)
تکرار کردن، تکرار و تاکید کردن، مکرر کردن، باز گو کردن
پیشنهاد کاربران
مکرر کردن : تکرار نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص236 ) .