مکر

/makr/

مترادف مکر: تزویر، تغابن، چاره، حقه، حیله، فسوس، محال، خدعه، خدیعت، دستان، دغا، شید، غدر، فریب، رنگ، زرق، ناموس، فسون، کید، نارو، نیرنگ، فریفتن، خدعه کردن

برابر پارسی: فریب، ترفند، دغلی، کلک، نیرنگ

معنی انگلیسی:
artifice, craft, craftiness, cunning, guile, ruse, stratagem, trick, wile

لغت نامه دهخدا

مکر.[ م َ ] ( ع اِمص ، اِ ) فریب. ( منتهی الارب ). فریب. ریو. تنبل و حیله و خدعه و فریب دادگی و تزویر و ریا و دورویی و غدر. ( ناظم الاطباء ). فریب و با لفظ بستن و کردن مستعمل. ( آنندراج ). دستان. فسون. افسون. گربزی. خداع. خدیعت. ترفند. کید. مکیدت. سگالش. بدسگالی. چاره. خِب . تلبیس. خَتر. غیلة. مَحل. کنبوره. رنگ. نیرنگ. کیمیا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): جانبه الایسر مکر، حدیث علی ( ع ) است و مرجع ضمیر در آن مسجد کوفه است. گویند بازار در سمت راست مسجد بود و در آن مکر و خداع واقع می شد. ( از اقرب الموارد ) :
چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و ز زاغ و گرک بی خبرا.
رودکی.
فرستاده باید فرستاده ای
درون پر ز مکر و برون ساده ای.
فردوسی.
راست برگوی که در تو شده ام عاجز
برنیاید کس با مکر زنان هرگز.
منوچهری.
راست گویند زنان را نگوارد عز
برنیایدکس با مکر زنان هرگز.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی چ 1 ص 163 ).
یکسره میره همه باد و دم است
یکدله میره همه مکر و مری است.
حکیم غمناک ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
حیله نیست و عیب و مکر ندارد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 317 ). از مکر دشمن ایمن نشاید بود. ( تاریخ بیهقی ، ایضاً ص 356 ).
گفت ای وفا نمودن تو بوده سربسر
زرق و دروغ و مکر و فریب و فسون و فن.
لامعی.
نه شگفت اگر نداند جز مکر خلق ایراک
چیزی نماند جز نام از دین مصطفائی.
ناصرخسرو.
ایا گشته غره به مکر زمانه
ز مکرش به دل گشتی آگاه یا نه.
ناصرخسرو.
نه زیشان مکر او را کس ببیند
چه بیند مکر او را مست و مجنون.
ناصرخسرو.
ایمن از مکر و قصد یکدیگر
در تو شیران و آهوان سرای.
ابوالفرج رونی ( دیوان چ پروفسور چاپکین ص 121 ).
ملک و عمرت را چه باک از کید و مکر دشمنان
کوه و دریا را چه باک از سایه پر ذباب.
امیرمعزی.
در راه من نهاد نهان دام مکر خویش
کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود.
سنائی ( دیوان چ مصفا ص 425 ).
مکر و خدیعت بیدار و وفا و حریت در خواب. ( کلیله و دمنه ). چون برزویه بدید که هندو بر مکر و خدیعت او واقف گشت این سخن را بروی رد نکرد. ( کلیله و دمنه ). مکر اصحاب اغراض... بی اثر نباشد. ( کلیله و دمنه ). با دشمن غالب... جز به مکر دست نتوان یافت. ( کلیله و دمنه ). برید مرگ ، کمینگاه مکر برگشاد. ( کشف الاسرار ج 1 ص 95 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

خدعه کردن، فریفتن ، فریب، حیله، خدعه
( صفت ) ۱ - سخت حمله کننده در جنگ . ۲ - شدید .
حرب جای . میدان جنگ و جای کار زار

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) فریب ، حیله .
(مِ کَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - سخت حمله کننده در جنگ . ۲ - شدید.

فرهنگ عمید

فریب، حیله، خدعه.

واژه نامه بختیاریکا

( مَکِر ) معمولا همراه با دَپِن بصورت پسوند می آید. قطعه مجزا و کوچکیست از زمین کشاورزی با مساحتی کمتر از نیم هکتار؛ دره؛ شیب و غیره باعث انشقاق این زمینها می شود.
دَنگ؛ دَو دغل؛ شَندِره؛ ریوِه؛ ریوه رَو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مکر معادل نیرنگ و فریب در فارسی می باشد و به معنای تدبیر برای ضرر رساندن می باشد و در اصطلاح به معنای پیدا کردن راه هایی پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است.
مکر در لغت به معنای تدبیر برای ضرر رساندن یا حیله گری در نهان آمده؛ یعنی منصرف کردن غیر، از تصمیم خودش به وسیله نیرنگ.
معادل "مکر" در زبان فارسی فریب، نیرگ و... است.

مکر در اصطلاح
مکر در اصطلاح علم اخلاق به معنای جستن راه های پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است؛ لذا رذیله ای از رذائل قوه عاقله است و جزء مهلکات بزرگ و زشت ترین رذائل به حساب می آید که گناه شدید و بزرگی به شمار می رود.

ماده "مکر" در قرآن
ماده "مکر" در قرآن کریم ۴۳ بار به کار رفته که بیشتر موارد درباره خداوند مطرح شده؛ و...
از این رو برخی برای مکر در قرآن کریم معنای تدبیر و تقدیر را ارائه داده اند.

رابطه واژه مکر با کید و خدعه
...

[ویکی اهل البیت] مکر در لغت به معنای تدبیر برای ضرر رساندن یا حیله­گری در نهان آمده؛ یعنی منصرف کردن غیر، از تصمیم خودش به وسیله­ی نیرنگ. معادل "مکر" در زبان فارسی فریب، نیرنگ و... است.
مکر در اصطلاح علم اخلاق به معنای جستن راه­های پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است؛ لذا رذیله­ای از رذائل قوه­ی عاقله است و جزء مهلکات بزرگ و زشت­ترین رذائل به حساب می­آید که گناه شدید و بزرگی به شمار می­رود.
ماده­ی "مکر" در قرآن کریم 43 بار بکار رفته که بیشتر موارد درباره­ی خداوند مطرح شده؛ از این رو برخی برای مکر در قرآن کریم معنای تدبیر و تقدیر را ارائه داده­اند. در علم لغت واژه­ی مکر مترادف با کلماتی مانند کید و خدعه گرفته شده که در معنای پنهان­ کاری مشترک هستند؛ اما از وجوهی دیگر با هم تفاوت دارند:
بر اساس معنایی که برای "مکر" ذکر شده، مکر جنبه ابزاری دارد و می­تواند ابزاری برای افعال خیر یا افعال شر قرار گیرد؛ از این رو مکر هم می­تواند در افعال شر و هم در افعال خیر بکار رود؛ مانند: خوراندن داروی مفید به کودک مریض به وسیله مکر. البته استعمال لفظ "مکر" بیشتر در موارد مذموم است به خصوص در زبان فارسی؛ لذا برخی مفسران تمام موارد مکر را در رابطه با افعال شر و مذموم دانسته­اند.
در قرآن کریم مسائلی درباره­ی مکر بیان شده که با توجه به آن آیات می­توان گفت: مکر در نگاه قرآنی ابزاری برای نیت­های مذموم و نیت­های خیر بکار می­رود: «...اسْتِکْبَارًا فیِ الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّییّ ِ وَ لَایحیقُ الْمَکْرُ السَّیئّ ُِ إِلَّا بِأَهْلِهِ؛ ...این ها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگ­های بدشان بود؛ اما این نیرنگ­ها تنها دامان صاحبانش را می گیرد».
در این آیه و آیات مانند آن (سوره غافر/45 و سوره نحل/45)، مکر با وصف "سیّئه" توصیف شده و این وصف می­رساند که مکر از منظر قرآنی می­تواند ابزاری برای افعال شر باشد و در مقابل مفهوم مخالفش این است که مکر می­تواند ابزاری برای افعال خیر نیز باشد.
همچنین در فرازهای دیگری از آیات شریفه مکر به خدا نسبت داده شده است: «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَاللَّهُ...» «و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره جویی کرد...».

[ویکی الکتاب] معنی مَکَرَ: مکر کرد - حیله گری کرد - نقشه کشید(کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خود...
معنی مَکْرَ: مکر - حیله - نقشه کشیدن (کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمود : ...
معنی خَتَّارٍ: بسیار حیله گر (مبالغه است و از ماده ختر میباشد که به معنای شدت مکر و حیله است )
معنی مَا یَمْکُرُونَ: نیرنگ نمی کنند - مکر نمی کنند (کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فر...
معنی مَاکِرِینَ: مکر کنندگان - نقشه کشنده ها (کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمو...
معنی تَمْکُرُونَ: مکر می کنند(کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمود : و الله خیر ال...
معنی یَمْکُرُ: نیرنگ می کند - مکر می کند (کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمود ...
معنی یَمْکُرُواْ: که نیرنگ کنند - که مکر کنند (کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمو...
معنی مَکَرْنَا: نقشه کشیدیم(کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمود : و الله خیر ال...
معنی مَکْرِهِمْ: مکرشان - حیله شان - نقشه شان(کلمه مکر به معنای آن است که با حیله شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنی ،وبه دو قسم است ، یکی به نحوه پسندیده مثل اینکه بخواهی با حیله او را به کاری نیک وا بداری ، و چنین مکری به خدا هم نسبت داده میشود ، همچنان که خودش فرمو...
ریشه کلمه:
مکر (۴۳ بار)

جدول کلمات

نیرنگ, حیله

مترادف ها

wile (اسم)
فریب، تزویر، حیله، خدعه، مکر، تلبیس

ruse (اسم)
نیرنگ، حیله، خدعه، مکر

imposture (اسم)
عیاری، فریب، طراری، حیله، دورویی، مکر

guile (اسم)
خیانت، حیله، دورویی، مکر، تلبیس، دستان و تزویر، روباه صفتی

فارسی به عربی

حیلة , مکر

پیشنهاد کاربران

دسیسه
نهی از مَکر؛ فِکر بکر میخواد،
نه فکر منکد!
. . .
وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ
وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ
وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً
. . .
Aiwi در اوستایی برای تشدید سازی به کار میرود
Kara همان انجام کاریست
Aiwi kara معنای شبیه به ریا میدهد و معرب آن مکر است
تنبلto ( a ) mbol
کلمات هم معنی با واژه ی مَکر
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تَقَلُّب
نارو
تَقَلُّب
نارو
. . . . . . . . . . . . . . . . .
کژ اندیشی
بَدسِگالی
واژه های عربی زیر ریشه اوستایی دارند:
فکر: Ava Kara
ذکر: Adhiri Kara
نکر: Ni Kara
بکر: Aipi Kara
سکر: Os kara
شکر: Asha Kara
مکر: Aiwi Kara
حکر: Akh Kara
عکر: A Kara
وکر: Vi Kara
پیرس: paarsitek
دست به سر
سونا
ن - - سی
نسکافه
نسکافه ای
پادگان
ماما
بدخیم
بوتاکس
نیگرنگیدن.
فریفتن.
مَکریدن.
طبق آیه �و مکروا و مکروا الله و الله خیر الما کرین� خداوند حیله نمی زند پس فقط معنای قابل قبول در معنی های پارسی ترفند می باشد که به نظر بنده درست ترین ترجمه است.
ریا، ریو، کلک، ترفند، تزویر، تغابن، چاره، حقه، حیله، فسوس، محال، خدعه، خدیعت، دستان، دغا، شید، غدر، فریب، رنگ، زرق، ناموس، فسون، کید، نارو، نیرنگ، فریفتن، خدعه کردن
مکر : توطئه و دسیسه
مکر ساختن : توطئه و دسیسه ترتیب دادن
" او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند"
یعنی این توطئه و دسیسه را ترتیب داده بودند .
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۴.
...
[مشاهده متن کامل]

( ( مکر در لغت عرب با آنچه در فارسی امروز از آن می فهمیم تفاوت بسیار دارد در فارسی امروز مکر به نقشه هاى شیطانی و زیان بخش گفته می شود ، در حالی که در لغت عرب هر نوع چاره اندیشی را مکر می گویند که گاهی خوب و گاهی زیان آور است .
در کتاب مفردات راغب می خوانیم : المکر صرف الغیر عما یقصده : مکر این است که کسی را از منظورش باز دارند ( اعم از اینکه منظورش خوب باشد یا بد ) . ( تفسیر نمونه ج : 2 ص : 567 )
( ( " مکر " نقشه‏ای است که هدفش روشن نیست . اگر انسان‏
نقشه‏ای بکشد که آن نقشه هدف معینی در نظر دارد اما مردم که می‏بینند خیال‏ می‏کنند برای هدف دیگری است ، این را می‏گویند " مکر " . خدا هم گاهی‏ حوادث را طوری به وجود می‏آورد که انسان نمی‏داند این حادثه برای فلان هدف‏ و مقصد است ، خیال می‏کند برای هدف دیگری است ، ولی نتیجه نهائیش چیز دیگری است . این است که خدا هم مکر می‏کند یعنی خدا هم حوادثی به وجود
می‏آورد که ظاهرش یک طور است ولی هدف اصلی چیز دیگر است . آنها مکر می‏کنند، خدا هم مکر می‏کند ، و خدا از همه مکر کنندگان بالاتر و بهتر است. ) ) ( کتاب آشنایی با اسلام ، شهید مرتضی مطهری ، جلد 3 ص 32 )

زیرآبی
ریو
ترفند
نیرنگ
فریب، حیله
این واژه عربی است و پارسی آن دریژ می باشد که واژه ای اوستایی است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس