مکدر کردن


مترادف مکدر کردن: تنگدل کردن، دلگیر کردن، غمین کردن، غمگین کردن، آزردن، آزرده خاطر کردن ، تیره کردن، کدر کردن

متضاد مکدر کردن: محفوظ ساختن، مشعوف کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تیره کردن . ۲ - تنگدل کردن غمگین گردیدن : [ زانکه موسی را منور کردهای مر مرا هم زان مکدر کردهای . ] ( مثنوی . نیک . ۱۵۱:۱ )

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - تیره کردن . ۲ - افسرده کردن ، غمگین کردن .

پیشنهاد کاربران

گفت: �عیبی ندارد خاطرت را مکدر نکن. من کنیز دیگری برای تو می خرم. � ( چهل طوطی، بازنویسی و ویرایش زهرا نیرومند ) ؛ عیبی ندارد. فکرت را ، خودت را افسرده یا غمگین نکن. خودت را اذیت نکن.

بپرس