( مصدر ) درنگ کردن : [ آن مرد بلند شد و رفت در همان کوچه برج و کمی آنجا مکث کرد . ] ( ص . هدایت . سگ ولگرد . ۲٠ )
۱ - ایستادن، ایست کردن، درنگیدن، درنگ کردن ۲ - دست برداشتن، دست کشیدن، دمی آرامیدنتوقف کوتاه+ عکس و لینک