فرهنگ فارسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مکث کردن ؛ درنگ کردن و انتظار کشیدن. ( ناظم الاطباء ) : یعقوب چون به کنعان رسید دوسه روزی مکث کرد. ( قصص الانبیاء ص 86 ) .
فنانیدن
۱ - ایستادن، ایست کردن، درنگیدن، درنگ کردن ۲ - دست برداشتن، دست کشیدن، دمی آرامیدن
توقف کوتاه