مکتنز. [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ) مجتمع و ممتلی و پر. ( ناظم الاطباء ): کتاب مکتنز بالفوائد؛ کتابی پر از فواید. ( از اقرب الموارد ). انباشته. آکنده. پر. زفت که متخلخل و میان تهی نباشد. که انباشته وپر بود. که رخو نباشد. صلب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || ظاهراً در شاهد زیر بمعنی خطی که پر و کم فاصله یا بی فاصله خطوط از یکدیگر نوشته شده باشد : رأیت فهرستها فی وقف الجامع بمروفی ستین ورقة بخط مکتنز. ( معجم الادباء، ترجمه ابوریحان بیرونی ). || رجل مکتنزاللحم ؛ مردی که دارای گوشت بسیار و سخت باشد. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
مجتمع و ممتلی و پر . کتاب مکتنز بالفوائد کتابی پر از فواید .