کلبیّه، مکتب فلسفی کَلبی ها ( منسوب به کَلب به عربی به معنای سگ ) ، فرقه ای از فلاسفهٔ یونان بود که توسّط «آنتیستنس» یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس به وسیلهٔٔ دیوژن ( دیوجانس ) مشهور گردید. دلیل شهرت آنان بدین نام، رد و حتّی تحقیر تمام آنچه راحتی و آسایش نامیده می شود و نیز تمامی روابط اجتماعی، و در پیش گرفتن یک حیات بسیار بدوی و عادت به سرزنش و خرده گیری از مردم کوی و برزن بود و به جهت در پیش گرفتن چنین روشی در زندگی، با سگان مشابهت داشتند. [ ۱] [ ۲]
فلسفه کلبیون یکی از مکاتب فلسفی نشات گرفته از نظرات پیروان بی واسطه سقراط که آن ها را سقراط های کوچک می نامند است. موسّس این مکتب، آنتیستنس، در میان خصایل سقراط به قناعت ورزی او توجّه بسیاری نشان داد و احوال و شیوهٔ زندگانی استاد را پیشه خود ساخت و البتّه آن را به حدّ نهایت رساند. وی غایت وجود را فضیلت و فضیلت را در ترک رفع همهٔ نیازهای جسمانی و روحانی دانست و مؤسّس سلسله ای از حکما شد که ایشان را کلبی می گویند نخست به سبب محل تأسیس مدرسه و مکان گفتگوهای آنتیستنس که در محلی از شهر آتن واقع می باشد که به مناسبتی آن را سیناسارگس به معنای سگ سفید می خواندند که در واقع ورزشگاهی در نزدیکی آتن بوده است و سپس به سبب این که پیروان او در شیوهٔ انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم و معاشرت و لوازم زندگانی متمدّن دست برداشته، حالت دام و دَد اختیار نمودند، با لباس کهنه و پاره و سر و پای برهنه و موی ژولیده میان مردم می رفتند، در گفتگو هرچه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند بلکه بر زخم زبان اصرار داشتند و به فقر و تحمّل رنج و درد سرافرازی کرده، همهٔ قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی به آن پایبند بودند را ترک کرده و حالت طبیعی را شیوه خود ساخته بودند. فرد کامل این جماعت، دیوژن است که حکایات بسیار از رفتار و گفتار او نقل شده از جمله اینکه در ترک اسباب دنیوی کار را به جایی رسانید که درون یک خُم ( بشکه ) منزل کرد. [ ۳]
کلبیون معتقد به الزام وجود تقوا و فضیلت برای رسیدن به خوشبختی بودند. آن ها این فضیلت را دور از مواردی مانند قدرت سیاسی، ثروت، موقعیّت اجتماعی یا رعایت قراردادهای اجتماعی می پنداشتند. به عقیده اینان زندگی خوب و درست، زندگی مبتنی بر روال طبیعت و بی نیازی است. همسو با این نظر، کلبیان توصیه به برگشت به اجتناب از لذّات و نیز اصرار بر خودبسندگی می کردند. زندگی خود آنان نیز بدینگونه بود و روشی ریاضت کشانه همراه بی اعتنایی به اجتماع و ارزش های آن پیش گرفته بودند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففلسفه کلبیون یکی از مکاتب فلسفی نشات گرفته از نظرات پیروان بی واسطه سقراط که آن ها را سقراط های کوچک می نامند است. موسّس این مکتب، آنتیستنس، در میان خصایل سقراط به قناعت ورزی او توجّه بسیاری نشان داد و احوال و شیوهٔ زندگانی استاد را پیشه خود ساخت و البتّه آن را به حدّ نهایت رساند. وی غایت وجود را فضیلت و فضیلت را در ترک رفع همهٔ نیازهای جسمانی و روحانی دانست و مؤسّس سلسله ای از حکما شد که ایشان را کلبی می گویند نخست به سبب محل تأسیس مدرسه و مکان گفتگوهای آنتیستنس که در محلی از شهر آتن واقع می باشد که به مناسبتی آن را سیناسارگس به معنای سگ سفید می خواندند که در واقع ورزشگاهی در نزدیکی آتن بوده است و سپس به سبب این که پیروان او در شیوهٔ انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم و معاشرت و لوازم زندگانی متمدّن دست برداشته، حالت دام و دَد اختیار نمودند، با لباس کهنه و پاره و سر و پای برهنه و موی ژولیده میان مردم می رفتند، در گفتگو هرچه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند بلکه بر زخم زبان اصرار داشتند و به فقر و تحمّل رنج و درد سرافرازی کرده، همهٔ قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی به آن پایبند بودند را ترک کرده و حالت طبیعی را شیوه خود ساخته بودند. فرد کامل این جماعت، دیوژن است که حکایات بسیار از رفتار و گفتار او نقل شده از جمله اینکه در ترک اسباب دنیوی کار را به جایی رسانید که درون یک خُم ( بشکه ) منزل کرد. [ ۳]
کلبیون معتقد به الزام وجود تقوا و فضیلت برای رسیدن به خوشبختی بودند. آن ها این فضیلت را دور از مواردی مانند قدرت سیاسی، ثروت، موقعیّت اجتماعی یا رعایت قراردادهای اجتماعی می پنداشتند. به عقیده اینان زندگی خوب و درست، زندگی مبتنی بر روال طبیعت و بی نیازی است. همسو با این نظر، کلبیان توصیه به برگشت به اجتناب از لذّات و نیز اصرار بر خودبسندگی می کردند. زندگی خود آنان نیز بدینگونه بود و روشی ریاضت کشانه همراه بی اعتنایی به اجتماع و ارزش های آن پیش گرفته بودند.
wiki: مکتب کلبیون