مکتب سَقاخانه
اصطلاحی برای گونه ای از نقاشی مدرن ایران که نخستین بار از سوی کریم امامی، مترجم و منتقد هنری، در ۱۳۴۱ش به کار برده شد. استفاده از انواع خط فارسی، عناصر تزیینی کاشی و قالی، و نقش مایه های روستایی و عامیانه، دستمایۀ آثار آنان بود. هنرمندان سقاخانه ای از رمز و نماد و جنبه های نمادین مربوط به واقعۀ کربلا و مراسم مذهبی بهره گرفتند. آنان می خواستند با استفاده از هنر عامیانۀ مردمی و مذهبی بین هنر مدرن جهانی و هنرهای سنّتی و محلی ارتباط برقرار کنند. نقاشان سقاخانه راه رسیدن به هنری باهویّت را نه در انتخاب مضامین مألوف و یا نگارگری قدیم، بلکه در بهره گیری از گنجینۀ هنرهای تزیینی و عامیانه و خوشنویسی فارسی دانستند. عمر مکتب سقاخانه چندان طولانی نبود، اما با این مکتب زمینۀ بروز انواع گرایش های تزیینی هموار شد. حسین زنده رودی، منصور قندریز، مسعود عربشاهی، فرامرز پیلارام، و صادق تبریزی از نخستین هنرمندان منسوب به این گروه بودند. پرویز تناولی، ناصر اویسی، ژازه طباطبایی، و آثار متأخر جعفر روحبخش نیز منسوب به مکتب سقاخانه اند.
اصطلاحی برای گونه ای از نقاشی مدرن ایران که نخستین بار از سوی کریم امامی، مترجم و منتقد هنری، در ۱۳۴۱ش به کار برده شد. استفاده از انواع خط فارسی، عناصر تزیینی کاشی و قالی، و نقش مایه های روستایی و عامیانه، دستمایۀ آثار آنان بود. هنرمندان سقاخانه ای از رمز و نماد و جنبه های نمادین مربوط به واقعۀ کربلا و مراسم مذهبی بهره گرفتند. آنان می خواستند با استفاده از هنر عامیانۀ مردمی و مذهبی بین هنر مدرن جهانی و هنرهای سنّتی و محلی ارتباط برقرار کنند. نقاشان سقاخانه راه رسیدن به هنری باهویّت را نه در انتخاب مضامین مألوف و یا نگارگری قدیم، بلکه در بهره گیری از گنجینۀ هنرهای تزیینی و عامیانه و خوشنویسی فارسی دانستند. عمر مکتب سقاخانه چندان طولانی نبود، اما با این مکتب زمینۀ بروز انواع گرایش های تزیینی هموار شد. حسین زنده رودی، منصور قندریز، مسعود عربشاهی، فرامرز پیلارام، و صادق تبریزی از نخستین هنرمندان منسوب به این گروه بودند. پرویز تناولی، ناصر اویسی، ژازه طباطبایی، و آثار متأخر جعفر روحبخش نیز منسوب به مکتب سقاخانه اند.
wikijoo: مکتب_سقاخانه