مکبود

لغت نامه دهخدا

مکبود. [ م َ ] ( ع ص ) گرفتار بیماری جگر. ( ناظم الاطباء ). کسی را گویند که در افعال کبدوی ضعفی باشد بی آنکه ورم یا درد داشته باشد. ( از بحرالجواهر ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی را گویند که اندر جگر او آفتی باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ) : خداوند جگر ضعیف را مکبود گویند و ضعیفی و درد جگر را کباد گویند. جالینوس می گوید مکبود آن را گویند که افعال جگر او باطل باشد بی آنکه دروی آماسی و ریشی و دبیله ای بود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

گرفتار بیماری جگر . کسی را گویند که در افعال کبد وی ضعفی باشد بی آنکه ورم یا درد داشته باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس