مکبوب

لغت نامه دهخدا

مکبوب. [ م َ ] ( ع ص ) بر زمین افکنده. به روی بر زمین فروکوفته : زعیم آن مدابیر و عظیم آن مخاذیل را منکوب و مکبوب به دوزخ فرستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321 ).

فرهنگ فارسی

بر زمین افکنده . به روی بر زمین فرو کوفته .

پیشنهاد کاربران

بپرس