مکانگاه. [ م َ ] ( اِ مرکب ) جای بودن. منزل. منزلگاه : از او درخواستند که در آن نواحی مکانگاه ایشان معین کند. ( سلجوقنامه ظهیری ص 14 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مکان جای باشش : [ از او در خواستند که در آن نواحی مکان گاه ایشان معین کند . ] ( سلجوقنامه ظهیری . چا . خاور ۱۴ ) توضیح [ مکان ] خود اسم مکان است و احتیاجی به پسوند مکان ندارد ولی در فارسی ازین نوع مستعمل است مانند : معبد جای .