جایگاه:زمان و مکان.
جای:مکان.
گاه:زمان.
گاهجای:زمان و مکان.
لری بختیاری
چُن، جاگه، مُناتیژ:مکان، جا
مکاَن
مکان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
جیناک jināk ( دری )
تاژار tāžār ( پارتی: tažar )
آسپد āspad ( سنسکریت: āspada )
ویاک vyāk، گواک gevāk ، گیاگ/ک gyāg/k ، جیواک jivāk ( پهلوی ) .
جایگان
🇮🇷 همتای پارسی: جایگان 🇮🇷
واژه مکان
معادل ابجد 111
تعداد حروف 4
تلفظ makān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: امکِنة، جمع الجمع: اماکن]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی makAn
الگوی تکیه WS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
این واژه عربی یا تورکیه
در چین یک بیابان هست به اسم تاکلاماکان که اسمیه که تورکهای اون منطقه روش گذاشتن
گستره، پهنه، جایگاه
جا لاخ ( پسوند مکان )
جایلاخ
مکان، در اصل مَکوَن، در باب مفعَل، که اعلال شده و تبدیل شده به مکان
ریشه کون
ینی جایی برای بودن، ظرف مکان
نام کرکوک در زمان پارتیان گرمکان بوده که به معنی مکان گرم هست و اینکه مکان از کان یا کانا به معنی خانه گرفته شده و کاملا فارسی هست
جا ، جایگاه ، جیگا
مکان= سرای من
مکان mecan
فضا ، جا ، مکای که می شناسیم دارای ویژگی هایی به شرح ذیل است ؛ 1 مکان محصول خلق شدن ماده است و وجودش وابسته به وجود ماده است ، 2 مکان همراه آفرینش ماده هنگام وقوع بیگ بنگ یا برخورد لبه های کیهانی دیگر، یا ایجاد اولین ذره که فرآیندماشه را راه انداخته و ذره سازی راآغازکرده یا به شکل دیگری بالاخره ایجاد شده ، و این بدان معنی است که ، قبل از ان وجود نداشته ، گرچه قبلی هم وجود نداشته چون زمان همراه ماده خلق شده ، 3 مکان سه بعدی است ودارای ابعاد طول وعرض وارتفاع است4 مکان را حرکت ذره ایجادکرده و می کند، نه اینکه ذره در مکان حرکت کند ، 5 مکان همواره پراست مکان خالی وجود ندارد ، حتی خلاخالی نیست ، 6 مکان در حال گشترش است، رشدمکان همه جانبه ودر تمام ابعاد وجهات است ، سرعت رشد مکان در حال افزابش است ، شتاب افز اینده دارد ، 7 مکان همواره با زمان پیوسته است و تفکیک ناپذیر است ، مکان منفرد یا زمان منفردی متصور نیست ، وهمواره بهتره بصورت " فضا - زمان" بیان شود 8، مکان با تمام ویژگی های ماده نظیر جرم پیوسته است ، 9 مکان همواره حالت خمیده داردوهیچ خط طول وعرص وارتفاع واقعا راستی وجود ندارد ، این خمیدگی در ابعاد بزرگ تر، وبا جرم بیشتر ، همواره بیشتر است ، بطوریکه خمیدگی فضا در سیاهچاله ها بیشتر است و مکان اطرافشان هم خمیده گی دارد، 10مکان از نوع وجوداست و می تواند وجود نداشته باشد در این صورت زمان هم وجود نخواهد داشت ، در این صورت ، ماده هم به نوعی که می شناسیم وجود نخواهد داشت ، 11 مکان با گذر زمان تداوم می یابد ، توقف فرضی زمان موجب مندک شدن مکان وماده می شو د، 12 وبالاخره مکان از غیر مکان بوجود می آید وبه غیر مکان تبدیل می شود ، به این معنی که ، ماده از غیر ماده بوجود آمده وبه غیر ماده تبدیل می شود
... [مشاهده متن کامل] قاصدک خیالی که چندی پیش در سازمان فضایی مغز توسط قوه خیال در جهت رصد نمودن حقایق تا کنون نشنیده و ندیده به ژرفنای ماده و اعماق کیهان پرتاب شده بود، چند خبر و پیام دست اول و تازه و نو را به رصد خانه زمینی مغز و ذهن رله نموده است که شنیدن آن شاید لذت بخش باشد. قبل از بیان این پیام ها ، اشاره ای کوتاه به آزمایش فکری انشتین در سن شانزده سالگی در کلاس درس ریاضی - فیزیک می نمایم . در خیال از خود می پرسد که اگر سوار بر یک موج نوری شود و با سرعت نور حرکت کند، آنگاه دنیا چگونه در مقابل چشمان سرش جلوه نمائی خواهد کرد ؟ پاسخ سوال این است که براساس انتقالات لورنتز و فرمول های نسبیت خاص و عام ، مقدار و یا اندازه طول و عرض و عمق هر چیزی به صفر تقلیل خواهد یافت و لذا غیر از ظلمت محض هیچ چیز دیگری را مشاهده نخواهد کرد. اگر خود نور را مسافر و مشاهده گر در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که نور همیشه نابینا بوده و می باشد، اما در طول تاریخ تکاملی طبیعت حرکت نابینای نور و تابش و انعکاس آن بر سطح کره زمین باعث بینایی موجودات زنده گردیده است. پس از این مقدمه کوتاه برمیگردم سر موضع اصلی یعنی برخورد شاخ به شاخ گاو های عظیم الجثه معرفتی بیزون یا بیسون در دو میدان متافیزیک باستانی و فیزیک عصر جدید. این برخورد شاخ به شاخ به احتمال زیاد این دو میدان را در هم ذوب خواهد نمود و یک موجود یا میدان جدید تر تولید خواهد کرد که آیندگان احتمالا آنرا متافیزیک فیزیکی و یا فیزیک متافیزکی نام خواهند نهاد. البته باید توجه داشته باشیم که جهان بینی هستی شناسانه افلاطون در قالب " یک عالم محدود و متناهی به نام عالم محسوسات در دل یک عالم نیمه متناهی به نام عالم ایده ها " یا بطور مختصر ماوراء طبیعه افلاطونی را با جهان بینی هستی شناسانه ارسطو در قالب چرخه " ماقبل طبیعت؛ طبیعت ؛ مابعد طبیعت" یا بطور مختصر متافیزیک ارسطویی را یکی نپنداریم. در جایی دیگر اشاره شد که جهان بینی ماوراء طبیعه افلاطون فقط در چهارچوب جهان بینی متافیزکی ارسطو قابل قبول و پذیرش می باشد و میتواند حقیقت داشته باشد و خود این دو جهان هم فقط در چهارچوب هستی شناسی دموکریت می توانند قابل قبول و پذیرش واقع گردند و حقیقت داشته باشند. دموکریت جهان بینی خودرا در یک جمله کوتاه و پر معنی در قالب زیر بیان داشته است : دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ عددی نامتناهی یا بیشمار می باشد. دموکریت در روند تفکر و تخیلات خویش، هستی و مکان بیکران و بینهایت را به هستی ها و مکان های محدود و متناهی و بیشمار تقسیم نموده است و به احتمال قوی در ضمیر ناخودآگاه و الا به عمل تقسیم باید اشاره می نمود. امروز می توانیم در این رابطه و زمینه از عبارت " کثرت پایان ناپذیر ماورایی " استفاده کنیم. بیشتر از این به جزئیات پرداختن در حیطه وظایف تحصیلات دانشگاهی در رشته فلسفه و حکمت دینی و الهیات می باشد و برای یک فرد عادی و زیر متوسط مثل این حقیر نیازی به شناخت جزییات چنین نظام های فکری باستانی نیست. پیام ها و خبر هائی که قاصدک خیال رله نموده بود بطور فشرده و مختصر به شرح زیر می باشند :
... [مشاهده متن کامل]
الف - چهارگان های همیلتون تنها و منزوی و بی همسر نیستند بلکه دارای همزاد های طبیعی و خدادادی خاص و ویژه خویش می باشند یعنی چهارگان های عرفانی بیزمانی بیمکانی. این دو نوع چهارگان مکمل همدیگر اند و بدون در نظر گرفتن یکی از آنها نیمی از واقعیت عینی نادیده و مخفی باقی خواهد ماند. شرط پذیرش مکمل بودن این زوج بنیادی این است که دوستداران چهارگان همیلتون و اندیشمندان و متفکرین دینی و الهی دانان و فلاسفه و حکیمان و خود عارفان دینی و دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضی دانان مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را مثل سابق مترادف و معاد و هم معنای عدم وجود زمان و مکان نپندارند.
خود عارفان هم تنها بیزمانی و بیمکانی را از صفات حق تعالی شان نپندارند بلکه مکان و زمان را هم.
چهار بعد چهارگان همیلتون به حروف لاتین و در دستگاه مختصات دکارتی یا کارتزین به شکل زیر نمایش داده می شوند : ( x, y, z, t ) . و چهار بعد چهارگان عارفان را میتوان به شکل زیر بیان داشت :
( 'x' , y ', z ', t ) . در درس ریاضی فیزیک اعضای درون این پرانتز را مشتق اول طول و عرض و ارتفاع می نامند و در جهت مخالف با علامت منها همراه می شوند یعنی در جهت چپ و پایین و عمق مرکز مختصات. ترکیب این دو چهارگان به شکل زیر : 《'xx' , yy ', zz', tt 》می تواند باشد. این هشت علامت همان ابعاد هشتگانه نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی می باشند.
ب - فضا - زمان مینکوفسکی و فضا - زمان فریدمان چیزی دیگری نیستند غیر از مکان - زمان مطلق نیوتن. یک فضا یا یک مکان مجرد و هندسی با یک حجم ثابت و پایدار و محیطی محدود و متناهی و بطور کامل ( یا مطلق ) مسدود و نفوذ ناپذیر و به قول هاوکینگ بدون مرز. به این معنا که اگر روی سطح آن از یک نقطه راه بیافتیم و مستقیم راه را ادامه دهیم سرانجام به همان نقطه بر می گردیم بدون اینکه از کناره آن سقوط کنیم. این فضا یا مکان مطلق و مجرد نقش یک ظرف ثابت و پایدار را بازی می کند و در برگیرنده همه چیز و همه کس می باشد و ورود و خروج از آن مطلقا محال و غیر ممکن است.
پ - فضا - زمان خالی مینکوفسکی یعنی بدون جرم و انرژی تخت محسوب می شود، به این معنا که مرکز جهان هندسی وی با نقاط محیط هم سطح می باشند. در عوض جرم و انرژی در میدان انشتین ساختار و تارو پود فضا - زمان خود انشتین ( و نه مکان - زمان مطلق همیلتون و نیوتون و مینکوفسکی و فریدمان ) را خم و پیج میدهند و این خم و پیج ها مسیر ذرات و شتاب حرکت آنها را تغییر می دهند. در صورتیکه انرژی و جرم محصولات یا تولیدات دست دوم و یا ثانویه می باشند و نه اولیه و قالب هایی هستند که خاک داغ فیزیکی نوسانگر های بنیادی زمانمکان و بیمکانی بیزمانی در آنها ریخته شده و بسته بندی گردیده اند. لذا عمل و عکس العمل ذرات انرژی و جرم با فضا - زمان نیست بلکه ذرات انرژی و جرم در اطراف خود باعث ایجاد پستی و بلندی می شوند و این دو مفهوم نه هندسی اند و نه فیزیکی بلکه ذهنی - معنوی اند.
مثال : در لحظه ای که کل محتوای جهان در مرکز آن به شکل یک تکینگی فیزیکی بسیار داغ و چگال و سنگین متراکم بوده است، آن نقطه مرکزی در پهنه فضا - زمان مطلق نقش رفیع ترین قله را بازی کرده است و محیط جهان ( محیط فضا یا مکان مطلق ) نقش عمیق ترین دامنه را و علت اصلی انبساط آن تکینگی فیزیکی در تمام جهات، ریزش یا سقوط آزاد و چرخشی از قله به سوی دامنه بوده است. در فاز انقباض نقش مرکز و محیط عوض می شود، طوریکه محیط نقش قله های رفیع و پراکنده و هم سطح را عهده دار میشود و مرکز دامنه عمیق و متراکم را. لذا نوسانات انقباض و انبساط کیهانی حاصل یک مکانیزم خودکار اند و این مکانیزم در عمل نیازی به نیروی دافعه و جاذبه درونی و بیرونی ندارد.
زمان مطلق نیوتن هم چیزی نیست غیر از لحظه حال که طول آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که به زمان پلانک معروف است. زمان مطلق یا لحظه حال از لحاظ مقدار در سراسر کیهان ثابت و پایدار و عام می باشد، اما از لحاظ تاثیر پذیری موجودات و اشیاء نسبت به حرکات خویش و موقعیت آنها در رابطه با دوری و نزدیکی به مرکز میدان جاذبه خاص می باشد. امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم. در پایان یک اشاره کوتاه : دو نوع زمان و مکان داریم، یکی فضا - زمان مطلق و دیگری نوسانگر های بنیادی مکانزمان و بیزمانی بیمکانی. در پیرامون بیزمانی و بیمکانی مطلق هم اگر فرصتی دست داد، قاصدک خیالی حساس رصد گر پیام های دیگری را در چنته دارد. در این رابطه یک اشاره بسیار کوتاه : زمان مطلق یا لحظه حال هم تنها و منزوی و بی همسر نمی باشد. بی حالی همزاد بنیادی آن است. البته بی حالی به معنای خستگی نیست.
واژه مکان از دو هجا ساخته شده است یکی حرف م و دیگری کان. حرف م مخفف من می باشد و کان به معنای خانه ؛ سرا ؛ معدن. لذا مکان به معنای خانه یا سرای من و یک کلمه کاملا فارسی است. اگر یک بدن یا یک جسم به اتم
... [مشاهده متن کامل] ها تجزیه شود، بطور همزمان مکان آن بدن و یا آن جسم هم به تعداد اتم ها به مکان های ریز و فراوان تجزیه می شود. لذا مکان هر چیزی فقط به آن چیز تعلق دارد و نه به چیز های دیگر.
بنگاه
جا، جایگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسکن، مقام، مقر، موضع، رتبه، پایه، جاه، منزلت
زمان پهلوی ست و مکان عربی.
مکان ( معمولا مترادف با فضا ) و بیمکانی هردو واقعیت دارند و هر دو دارای سه بعد هم ارزش می باشند. هر دو از ذرات تشکیل شده اند. هرکدام از ابعاد آنها در کوچک ترین جزء خود برابر با طول پلانک می باشند. دو نوع
... [مشاهده متن کامل] مکان و بیمکانی وجود دارد که یکی مطلق و دیگری نسبی می باشد. دو بعد x و y مکان مطلق سطح هندسی جهان یا محیط مطلق آن را تشکیل می دهند و دو بعد' x و ' y بیمکانی هرکدام روی دو بعد مکان قرار گرفته اند و سر جای خود بصورت دو لایه هرکدام با قطر یک خط هندسی و با فاصله یک خط هندسی از هم دیگر با فرکانس ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه در حال نوسان به سر می برند. بعد های z و ' z یا ابعاد عمق از سطح جدا شده و به مختصات های سه بعدی نسبی تبدیل گردیده اند . زمان و بیزمانی هم به همین ترتیب. بخشی از این مکانزمان و بیزمانیبیمکانی بر اثر انقباض شدید در مرکز جهان اول به انرژی تبدیل گردیده و سپس در طی انبساط بخش بزرگ آن انرژی به جرم تبدیل گردیده و مقداری از آن بصورت نور اولیه باقی مانده است که آنرا تابش زمینه کیهانی می نامند. بخش بزرگی از زمانمکان و بیزمانی بیمکانی نسبی به انرژی و جرم تبدیل نشده اند و هم اکنون روی جرم و انرژی اثر دافعه دارند که با انرژی و ماده تاریک نامگذاری شده اند.
جایی که کاری درآنجا صورت میگیرد . place
جایی برای ماندن
بُنَک
جای
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آسپَد ( سنسکریت: آسپَدَ )
ویاک، گِواک، گیاک، جیواک ( پهلوی )
واستو ( سنسکریت )
اَسَنگ ( اوستایی: اَسَنْگْهْ )
اَشایون ( اوستایی: اَشایَئُنَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)