مکاسر
لغت نامه دهخدا
مکاسر. [ م ُ س ِ ] ( ع ص ) هم خیمه. ج ، مکاسرون. ( مهذب الاسماء ). || همسایه ای که چادر او دامن به دامن چادر شخص باشد. گویند جاری مکاسری. ( ناظم الاطباء ):الجارالمکاسر؛ همسایه نزدیک چنانکه دیوار خانه یا دامن چادر او به دیوار خانه یا دامن چادر تو پیوسته باشد و گویند: جاری مکاسری. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مُکاسَرة و مُکاسِرة و مکاشر شود.
فرهنگ فارسی
جمع مکسر . جا های شکستن . مواضع شکست
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
همشکن ( دربرابر مُکاسِر )