مکابدت


مترادف مکابدت: سختی، دشواری، زحمت، دشمنی، معاندت، رنج کشیدن، سختی دیدن، زحمت دیدن، ستیز کردن، ستیهیدن

لغت نامه دهخدا

مکابدت. [ م ُ ب َ / ب ِ دَ ] ( از ع ، اِمص ) مکابدة. رنج دیدن. سختی کشیدن : او را بر مکابدت اهل نظر و ابرار و معاندت اولی الخطر والاحرار از پای در آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 449 ). مجاهده عظیم باشد و مکابدتی الیم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 89 ). این حرفه از مکابدت زراعت و تحمل حرارت هواجر و معانات حراثت بهتر است. ( روضةالعقول ، مقدمه مرزبان نامه چ 1337 ص یا ). و رجوع به مکابدة شود.

مکابدة. [ م ُ ب َ دَ ] ( ع مص ) رنج چیزی بکشیدن. ( المصادر زوزنی ). سختی کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). رنج کشیدن و سختی دیدن. کباد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || افکندن مسافر خود را به هول و سختی شب. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) رنج کشیدن سختی دیدن : [ این حرفه از مکابدت زراعت و تحمل حرارت هواجر و معانات حراثت بهتر است بعد ازین معبری کنم . ] ( روضه العقول . مقدمه مرزبان نامه . چا . ۱۳۳۷ ص یا )

فرهنگ عمید

سختی دیدن، رنج بردن در امری.

پیشنهاد کاربران

بپرس