مژک دار

/moZakdAr/

لغت نامه دهخدا

مژک دار.[ م ُ / م ِ ژَ ] ( نف مرکب ) دارنده مژک. سلول منفرد و یا بافتی که دارای مژک است ( مانند یک پارامسی که یک سلول منفرد و یک حیوان تک سلولی است که حول بدنش دارای مژک است و بافت پوششی داخلی قصبة الریه ). رجوع به مژک و مژک داران شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه دارای مژک است . یا مژک داران . رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشائ محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیل. حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیل. اخذ طعم. آنهامیباشد . غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند . بهترین نمون. این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها .

فرهنگستان زبان و ادب

{ciliolate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی با حاشیه ای پوشیده از مژه های ریز

پیشنهاد کاربران

بپرس