مژده کردن. [ م ُ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مژده آوردن. مژده دادن. بشارت آوردن و خبر خوش آوردن. ( ناظم الاطباء ). || نخستین بشارت و خبرخوش را به کسی دادن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مژده آوردن و مژده دادن شود. || کبوتری را به حالت مژده درآوردن. رجوع به مژده در این معنی شود.