مچاله کردن
مترادف مچاله کردن: فشردن، له کردن، از شکل انداختن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
درهم شکستن، بهم فشردن، مچاله کردن
پریشان کردن، اذیت کردن، بر هم زدن، چروک شدن، مچاله کردن
مچاله کردن، از اطو انداختن
مچاله کردن، تاه و چین دادن، چروک دادن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید