گرچه یک موی ز مویینه ندارد بنده
ورچه ز آسیب حوادث اثری در سر ماست
در پناه تو ز مویینه مدد می طلبم
زآنکه چون موی مرا لشکر سرما ز قفاست.
اورمزدی ( از فرهنگ جهانگیری ).
بهار آمد و کتان به جنگ مویینه کشید از سپه خویشتن تمام حشر.
نظام قاری.
|| طبل کلان. ( ناظم الاطباء ).