موین

لغت نامه دهخدا

موین. [ مو ی ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مو و شعر. ( ناظم الاطباء ). مویی. مویینه. مویین. ( از یادداشت مؤلف ). به معنی مویین باشد. ( آنندراج ). و رجوع به مویین و مویی شود.

موین. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین ، واقع در 7هزارگزی راه عمومی تاکستان با 510 تن جمعیت. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس