مویزج
لغت نامه دهخدا
- مویزج حجری ؛ کشمش کولی. مویزک. زبیب الجبل. رجوع به کشمش کولی در ذیل مدخل کشمش و مترادفات دیگر در جای خود شود.
- مویزج عسلی ( فارسی ) ؛ دبق. و آن بار درختی باشد که در درون ماده ای چسبنده دارد که بدان مرغان را شکرند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دبق شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید