ماه برآمد چو موی بند عروسان
تابان اندر میان نیلی چادر.
مسعودسعد.
پیش چشمت خیال هستی من سایه موی بند گیسوی تست.
خاقانی.
موی بند به زر از موی زره ور ببریدعقرب از سنبله ماه سپر بگشایید.
خاقانی.
همی گفت از آن رختها موی بندمعلق به یک موی باشیم چند.
نظام قاری.
پشت از شانه باف و میان از موی بند.( نظام قاری ص 134 ). || ( نف مرکب ) موصله. ( یادداشت مؤلف ).