موی باف

لغت نامه دهخدا

موی باف. ( نف مرکب ) آنکه موها را به هم ببافد. زن که موی سر خود یا دیگری را ببافد. موی بند. ( یادداشت مؤلف ).و رجوع به موباف شود. || ( اِ مرکب ) بندی که به وسیله آن موها را بافند: سُفّة؛ موی باف و موی بند زنان که بدان موی را پیوند کنند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آنکه موها را به هم ببافد ٠ زن که موی سر خود یا دیگری را ببافد ٠ یا بندی که به وسیل. آن موها را بافند ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس