موکول کردن


مترادف موکول کردن: منوط کردن، وابسته کردن، مشروط کردن، واگذاشتن، واگذاری کردن، محول کردن

معنی انگلیسی:
to leave, to trust

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - واگذار کردن ( کاری بکسی ) ۲ - محول کردن ( کاری بوقتی ) .

مترادف ها

adjourn (فعل)
موکول کردن، ب وقت دیگر موکول کردن

postpone (فعل)
موکول کردن، تاخیر کردن، عقب انداختن، بتعویق انداختن، معوق گذاردن، پست تر دانستن، موکول به بعد کردن، معوق کردن

فارسی به عربی

اجل (مع الشد )

پیشنهاد کاربران

بپرس