موکنه
لغت نامه دهخدا
موکنة. [ م ُ وَک ْ ک ِ ن َ ] ( ع ص ) خاره خرما که رنگ پخته درآورده بود. ( مهذب الاسماء ).
موکنه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) منقاش. منتاخ. ( یادداشت مؤلف ). آلتی که بدان موی ابرو و صورت زنان برکنند. موچین.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید