مؤبن. [ م ُ ءَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) عیب کننده کسی در روی او. ( از منتهی الارب ). آن که روباروی کسی را عیب می کند و مذمت می نماید. || آن که تهمت می کند کسی را. || آن که در پی اثر کسی و یا چیزی می رود. ( ناظم الاطباء ). در پی اثر چیزی شونده و چشم دارنده و انتظار کشنده. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || آن که محاسن مرده را شمرده و بر وی میگرید. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).برشمارنده محاسن میت تا بر او بگریند. ( منتهی الارب ). و رجوع به معنی سوم مؤبل شود. || آن که حیوانی را رگ می زند تا خون آن را گرفته بریان کنندو خورند چنانکه در ایام سختی معمول تازیان بوده. ( ناظم الاطباء ). رگ زننده حیوانی تا خون از آن گرفته و بریان کرده خورده شود. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).