موهم


مترادف موهم: وهم زا، گمان آفرین، ایهام دار

لغت نامه دهخدا

موهم. [ هَِ ] ( ع ص ) در وهم و غلط اندازنده و برنده خیال را به چیزی که قصد آن نباشد. ( ناظم الاطباء ). در وهم و غلطی اندازنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). ایهام کننده. به وهم افکننده : این لغت موهم معنی دیگری نیز هست. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) بوهم افکننده بشک اندازنده .

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) به وهم افکننده ، به شک اندازنده .

فرهنگ عمید

در وهم اندازنده.

پیشنهاد کاربران

بپرس