مونیتور کردن

پیشنهاد کاربران

کلمه ی پایش نمایی بهترین معادلی هست که به عنوان معادلمانیتورکردن شنیدم. سایر ترکیباتش هم خوبن. مثلا پایش نما فلان پروژه.
مونیتور monitor به جز نمایشگر رایانه به کنترل کردن و نظارت کردن هم می گویند.
برابر پارسی آن پایش کردن و دیدبانی کردن است. فراگویش ( تلفظ ) انگلیسی آن مانیتوره ولی بیشتر ما پارسی زبانان اونو مونیتور می خونیم .

بپرس