مونه


معنی انگلیسی:
monet, representative, type, type _

لغت نامه دهخدا

مؤنه. [ م َ ئو ن َ ] ( ع اِ ) مؤونة. مؤونت. هرآنچه در زندگانی و معیشت بدان محتاج باشند. نفقه وزاد و توشه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مؤنة شود.

مونه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب. ( ناظم الاطباء ). خاصه طبیعی. ( لغت فرس اسدی نسخه خطی نخجوانی ). خاصه طبیعی بود. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فرهنگ اوبهی ). خاصیت طبیعی را گویند مانند حرارت آتش و برودت هوا و رطوبت آب و یبوست خاک و امثال آنها. ( برهان ) ( ازانجمن آرا ) :
آنکه خوبی ازاو به مونه بود
چون بیاراییش چگونه بود.
عنصری.

فرهنگ فارسی

مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب .

فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) خاصیت ، خاصیت طبیعی چیزی .

گویش مازنی

/moone/ بهانه – ناز - مویه

دانشنامه عمومی

مونه (استان اشوی داشکسیه). مونه ( به لهستانی: Młyny ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا بوسکو - زدروی واقع شده است. [ ۱]
عکس مونه (استان اشوی داشکسیه)

مونه (استان اوپوله). مونه ( به لهستانی: Młyny ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا رودنگکی واقع شده است. [ ۱] مونه ۳۳۱ نفر جمعیت دارد.
عکس مونه (استان اوپوله)

مونه (لنده). مونه یک روستا در ایران است که در دهستان طیبی گرمسیری شمالی واقع شده است. [ ۱] مونه ۵۵۱ نفر جمعیت دارد.
عکس مونه (لنده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

character (اسم)
نهاد، خوی، طبع، شخصیت، دخشه، خط، خیم، سیرت، رقم، خاصیت، سرشت، طبیعت، صفات ممتازه، خط تصویری، خو، مونه، هر نوع حروف نوشتنی و چاپی

پیشنهاد کاربران

بپرس