مناد های بی در و پنجره :
یک جمله از لایب نیتس ( لایب نیز ) : هرکسی که بتواند بینهایت را تحلیل نماید، میتواند به حقیقت دست یابد.
خود لایب نیتس می توانست به سهولت بینهایت را تحلیل نماید یعنی هستی یا وجود و مکان بیکران و بی نهایت را به هستی ها و مکان های محدود و متناهی و بیشمار تقسیم نماید و این تقسیم را به علت ساده بیکرانی ، پایان ناپذیر اعلام کند و عبارت زیر را برای آیندگان دوستدار حقیقت به یادگاری بگذارد : 《کثرت پایان ناپذیر ماورایی 》. و آنگاه بجای اینکه به این نتیجه برسد که منادها در و پنجره ندارد، میتوانست به سهولت به این حقیقت دست یابد که محیط هندسی جهان ها بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر اند و خداوند روی آنها در و پنجره یا باجه و دریچه و روزنه تعبیه ننموده است و لذا ورود و خروج از آنها برای موجوداتی از قبیل اجنه ؛ ملائکه و یا فرشتگان ؛ ارواح ؛ روان ها ؛ جان ها ؛ نفوس ؛ انوار و عقول مجرده حکیمان و عارفان دینی نه تنها مطلقا ممنوع بلکه مطلقا محال و غیر ممکن است. همچنین از طریق تجزیه و تحلیل یا دیفرانسیل و یا تفریق و تقسیم بیکرانی یا بینهایت می توانست به این حقیقت دست یابد که مکان و زمان مطلق نیوتن حداقل ممکن است که حقیقت داشته باشد و آنرا نادیده نگیرد و به سهولت از آن عبور نکند. مکان های مجرد و مطلق نقش ظرف و یا نگه دارنده و میدان و صحنه عمل و حرکت و نوسانات انقباض و انبساط محتوای جهان ها را به عهده دارند و زمان مطلق یعنی لحظه حال با طول زمان پلانک برابر با 10 بتوان منهای 43 ثانیه وظیفه رقم زدن عمر موجودات و محتوای کیهان یا جهان و حرکت لحظه به لحظه آنها بسوی آینده را عهده دار است. طوریکه مطلع هستیم، انشتین هم بعد ها با تبعیت از زمان و مکان نسبی لایب نیتس در علم فیزیک مرتکب خطا گردید و زمان و مکان مطلق را از صحنه و میدان خارج کرد. راه صحیح و حقیقی این است که هم زمان و مکان مطلق و هم زمان و مکان نسبی موجود اند و هست اند و حقیقت دارند. اما این دو جنبه از زمان و مکان یعنی مطلق و نسبی بودن آنها، هردو روی همدیگر کل حقیقت را بیان نمی دارند بلکه نیمی از حقیقت و واقعیت عینی را. نیمه دیگر واقعیت عینی عبارت است از همزاد های طبیعی و یا خدا دادی مکان و زمان نسبی یعنی بیزمانی و بیمکانی که از دوران باستان تاکنون بین اندیشمندان و متفکرین، مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان پنداشته شده اند. در صورتیکه ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی با ابعاد پلانک هرکدام دارای کمیتی مساوی با ذرات چهار بعدی مکان و زمان پلانک می باشند با ماهیتی معکوس و برابر و بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت بُعدی یا هشت قطبی را تشکیل داده اند و هرکدام نیمی از واقعیت عینی را ایجاد نموده اند. حدود پنج در صد از آنها به شکل یا صورت ماده و انرژی معمولی و حدود نود و پنج در صد از آنها به شکل و یا صورت ماده و انرژی تاریک می باشند. همچنین لایب نیتس بجای اینکه بگوید که این جهان بهترین همه جهان های ممکن است ، با تحلیل صحیح و حقیقی بینهایت می توانست به این نتیجه منطقی و معقول دست یابد که خداوند متعال با دارا بودن دانش و قدرت مطلق و بی حد و حصر برای تعیین فرم یا شکل و محتوای جهان های موازی و بیشمار در پهنه بیکرانی و بینهایت و قبل از آفرینش آنها، بینهایت امکانات مختلف را در اختیار داشته است و طبق باور من ( لایب نیتس ) بین آن همه امکانات گوناگون ، ساده ترین آنها را انتخاب نموده است و آن اینکه کلیه جهان جائیکه تاکنون آفریده شده اند و کلیه جهان جائیکه در بینهایت دور دست ها و در آینده های دور دست آفریده خواهند شد، همگی بدون استثناء از لحاظ فرم یا شکل و محتوا بطور مطلق یکسان و برابر می باشند و خواهند بود. در همین رابطه لایب نیتس که لقب جنی جهانی یا عام ( universal Genie با تلفظ آلمانی : یونی وِر سال جنی ) به خود گرفته است , بجای اینکه این جهان را بهترین جهان های ممکن معرفی نماید، می توانست بگوید که محتوای این جهان دارای امکانات و حالات و نظم و سامان های کلی و بیشماری در بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال می باشد و همه این حالات و امکانات و نظم ها را در بطن و پیکره خمیر مایه ساختاری خویش در همین حالت و امکان و نظم فعلی به صورت امکانات بالقوه و استعداد ها ؛ ثوابت و قوای محض بهمراه دارد و همه آنها را با خود بسوی آینده حمل می نماید و هرکدام از آنها به ترتیب و نوبت و زمان و مکان خاص و ویژه خویش به ظهور می رسند و پدیدار می گردند و به فعلیت در می آیند و تجربه می شوند. البته در این زمینه یعنی تعیین چگونگی و طریق و روش ظهور و پدید آمدن حالت های کلی محتوای جهان، هیچگونه انتقادی بر لایب نیتس و متفکرین و اندیشمندان قبل از وی جایز و روا نیست از اینکه از نوسانات انقباض و انبساط یا بسته و باز شدن محتوای این جهان و جهان های بیشمار بی خبر و بی اطلاع بوده اند. همچنین بر آنان انتقاد جایز نیست که سرنوشت های جنسی پنج گانه و من ها یا خود ها و یا نفوس دهگانه افراد انسانی و متعاقب آن سلسله حیات های دنیوی را نتوانسته اند کشف نمایند که بتوانند به کمک این کشف خطیر حکمت الاهی و هدف وی از آفرینش جهان های بیشمار و معنا و مفهوم حیات و یا زندگی انسانی را به روشنی و بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی ببیند و به تصور بکشند و بیان دارند.
... [مشاهده متن کامل]
مناد های 10 سر و 20 دست و پای موجودی پدیدار شده و به قول لایب نیتس، خوش بنیادی مثل انسان : طوریکه شاید مطلع باشید، خداوند متعال در برترین حالت هستی و وجود خویش کلیه افراد انسانی را بطور همزمان و بدون تولید مثل از طریق آمیزش جنسی و همگی را هم سن و سال در یک سن معتدل ( به احتمال قوی در سن چهل سالگی ملکوتی ) و هرکدام را در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و دانایی و توانایی به سان خویش و هرکدام را از هستی و وجود بیکران خویش و نه از عدم و نیستی آفریده و به تک تک آنها حیات جاودانه بهشتی اهداء نموده است. از همه مهمتر اینکه خداوند متعال هر فرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن ( به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی ) با ده نفس و ده کالبد جداگانه آفریده است که با همدیگر 5 زوج بنیادی و بهشتی را تشکیل داده اند. افزایش جمعیت از طریق آمیزش جنسی والدین و تسلسل نسل ها فقط به طول سفر و سلسله حیات های دنیوی تعلق دارند و محدود و محصور اند بین مبداء و معاد. اگر به زبان روزمره و عامیانه ادعا نمائیم که انسان موجودی است 10 سر و 10 دل و 20 دست و پا، آنگاه مطمئنن از میدان حقیقت و واقعیت پا فراتر ننهاده ایم و دچار خیالات و اوهامات نشده ایم. شاید هندوان باستان در ضمیر ناخودآگاه بطور مه یا غبار آلود و غیر روشن به این حقیقت دست یافته بوده اند و در ضمیر آگاه به ساخت مجسمه های چند سر و چند دست و چند پای خدایان سه گانه مبادرت ورزیده اند که تصاویر یا امکانات بالقوه باطنی انسان را به نمایش بگذارند. بهر حال در این جهان و در این عالم تنها یکی از سر ها و یکی از دل های دهگانه و دو تا از پا ها و دوتا از دست های بیست گانه به ظهور رسیده و پدیدار گشته اند و بقیه بصورت ثوابت تغییر ناپذیر و قوای محض و یا به قول کانت امکانات استعلایی در وجود تک تک افراد انسانی موجود اند و در انتظار به ظهور رسیدن و پدیدار گشتن و به فعلیت در آمدن و تجربه گشتن نشسته یا خوابیده اند و بطور همزمان و موازی در عالم غیب بهمراه کالبد و نفوس مربوطه خویش از حیات های روئیایی در سطح کمال ایده آل بهشتی برخوردارند و هیچ کدام از آنها تا پایان این عالم به ظهور نمی رسند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خویش از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات متواتر یا پی در پی انقباض و انبساط محتوای این جهان و همه جهان ها بطور همزمان و همسان و در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد ثابت و تغییر ناپذیر آن ، پشت سر هم پدیدار می شوند و یا به ظهور میرسند و به فعلیت در می آیند و هر بار در سطحی برتر و حالت و کیفیتی مرغوب و عالی تر از حالت و کیفیت قبلی و الا آخر تا رسیدن به حالت معاد و آنهم نه معاد دینی بلکه معاد علمی یعنی همان حالت کمال ایده آل بهشتی هستی اولیه ( یا به زبان لایب نیتس : هارمونی یا هماهنگی و نظم مستحکم و از پیش تعیین شده و یا بنا نهاده شده ) که قبل نزول هستی و آغاز جاری شدن سلسله حیات دنیوی در مبداء موجود بوده است. امید اینکه من ها یا خود ها و یا نفوس دهگانه افراد انسانی در بین فارسی زبانان جای منادهای بی در و پنجره لایب نیز را بتواند بگیرند و یا حداقل با آنها به رقابتی سالم مشغول شوند.