مومیا
/mumiyA/
مترادف مومیا: حنوط، مومیایی
برابر پارسی: مومی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:اوزوسریت
wikijoo: مومیا
مترادف ها
جسد مومیا شده، مومیا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
موم واژه ای فارسی و برگرفته از واژه � mūm� در فارسی میانه و به معنای چیزی نرم یا قابل شکل گیری می باشد .
واژه های لاتین �mumia� فرانسوی �momie� و انگلیسی �mummy� برگرفته از این وازه فارسی می باشند .
واژه های لاتین �mumia� فرانسوی �momie� و انگلیسی �mummy� برگرفته از این وازه فارسی می باشند .
آب دارو