موم گیری

لغت نامه دهخدا

موم گیری. ( حامص مرکب ) آلودن و اندودن به موم. || طرح ریزی نقشها بر روی موم ، به این ترتیب که سرتاسر ظرف یا زمینه کار را موم می گیرند و جای نقشها را خالی می گذارند آنگاه با رنگهای لعابی آن را می آلایند و حرارت می دهند.

فرهنگ فارسی

طرح نقشها بروی موم باین ترتیب که سرتاسر ظرف را موم میگیرند و جای نقشها را خالی میگذارند . آنگاه با رنگهای لعابی آنرا می آلایند و حرارت میدهند . وقتی لعابی که موم پوشانده است خالی ماند موم گیری بپایان میرسد .

پیشنهاد کاربران

بپرس