مولوزن. [ زَ ] ( نف مرکب ) مولوزننده. نوازنده مولو. آنکه مولو می نوازد. آنکه نی یا شاخک جوکیان و کشیشان نوازد. ( از یادداشت مؤلف ) : مرا بینند اندر کنج غاری شده مولوزن و پوشیده چوخا.خاقانی.به بانگ و زاری مولوزن از دیربه بند آهن اسقف بر اعضا.خاقانی.و رجوع به مولو شود.
نوازندۀ مولو، آن که مولو می زند: ( مرا بینند در سوراخ غاری / شده مولو زن و پوشیده چو خا (خاقانی: ۲۶ ).