موقوذه

لغت نامه دهخدا

( موقوذة ) موقوذة. [ م َذَ ] ( ع ص ) گوسپند کشته شده به چوب : شاة موقوذة. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). گوسفندی که به زخم چوب مرده باشد. ( دهار ) : حرمت علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما أهل لغیراﷲ به و المنخنقة و الموقوذة و المتردیة و النطیحة... فان اﷲ غفورٌ رحیم. ( قرآن 3/5 )؛ حرام شد بر شما مردار وخون و گوشت خوک و آنچه بانگ زده شد برای غیر خدایان و خفه شده و به زدن مرده و به زخم تیر از بالا درافتاده و به ضرب شاخ مرده... پس به درستی که خدا آمرزنده مهربان است. ( از تفسیر ابوالفتوح رازی ج 3 ص 356 ).

فرهنگ فارسی

گوسپند کشته شده به چوب ٠

پیشنهاد کاربران

( موقوذه ) حیوان ی است که در اثر ضربت بمیرد آنقدر او را بزنند تا مردار شود.

بپرس