موقع شناس

/mowqe~SenAs/

مترادف موقع شناس: وقت شناس، موقعیت شناس، فرصت شناس

متضاد موقع شناس: موقع نشناس

معنی انگلیسی:
tactful

لغت نامه دهخدا

موقعشناس. [ م َ / مُو ق ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) موقعشناسنده. شناسنده موقع. آنکه زمان و مکان مناسب امر یا موضوعی را بشناسد. وقت شناس. لحظه شناس. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که تشخیص وضع و مقام و محل دهد و در هر مکان و هر زمان بمقتضای آنها عمل کند : [ او سواد نداشت موقع شناس و با هوش بود . ] ( شام .۶۶ )

مترادف ها

tactful (صفت)
با نزاکت، مبادی اداب، موقع شناس، دنیا دار

فارسی به عربی

لبق

پیشنهاد کاربران

بپرس