موقع شناس
/mowqe~SenAs/
مترادف موقع شناس: وقت شناس، موقعیت شناس، فرصت شناس
متضاد موقع شناس: موقع نشناس
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
با نزاکت، مبادی اداب، موقع شناس، دنیا دار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید