موقتی
/movaqqati/
مترادف موقتی: زودگذر، غیردایمی، موقت، ناپایدار
متضاد موقتی: مانا
برابر پارسی: گذرا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ادویه موقتی ؛ داروها که تأثیر محدود دارد. که اثر آن محدود به مدتی کم است.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
زود گذر، سپنج، انی، موقتی، موقت، سپنجی
جسمانی، عرفی، دنیوی، موقتی، غیر روحانی، زمانی، وابسته به گیجگاه، شقیقه ای، زودگذر فانی
ناشی، نا درست، خام دست، موقتی
مشروط، شرطی، سپنج، موقتی، موقت
نا پایدار، بی ثبات، سپنج، موقتی، موقت
سپنج، موقتی، موقت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
زودگذر، ناپایدار
قلیل المدت
چهارروزه. [ چ َ / چ ِ زَ / زِ ] ( ص نسبی ) مجازاً به معنی زودگذر و ناپایدار که بس نپاید و به درازا نکشد. سپنجی.
- چهارروزه ٔ عمر یا عمر چهارروزه ؛ عمر زودگذر.
- دنیای چهارروزه ؛ دنیای ناپایدار. جهان گذران.
- چهارروزه ٔ عمر یا عمر چهارروزه ؛ عمر زودگذر.
- دنیای چهارروزه ؛ دنیای ناپایدار. جهان گذران.
سپنجی
سپنج
دو سه روزه
چندگاهه
کوتاه مدت
ناپایدار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)