دیکشنری
مترجم
بپرس
موقتا بیکار کردن
دنبال کنید
مترادف ها
suspend
(فعل)
موقوف کردن، معوق گذاردن، معلق کردن، اویزان شدن یا کردن، اندروا بودن، موقتا بیکار کردن
فارسی به عربی
علق
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها