موقتا

/movaqqatan/

برابر پارسی: کوتاه زمان، گذرا، گذران

معنی انگلیسی:
temporarily, provisionally, pro tempore

لغت نامه دهخدا

( موقتاً ) موقتاً. [ م ُ وَق ْ ق َ تَن ْ ] ( ع ق ) بر وقت. ( آنندراج ). غیردایم. مقابل دائماً: موقتاً از سفر منصرف شدم. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بطور موقت مقابل دایمی همیشگی . توضیح صحیح [ موقتا] است نه [ موقه ] چه تائ آن اصلی است و بالف باید نوشت ( دکتر خیام پور .نداب ۷ - ۶:۱ ص ۴۵ )

فرهنگ معین

( موقتاً ) (مُ وَ قَ تَنú ) [ ع . ] (ق . ) به طور موقت . مق دایمی ، همیشگی .

مترادف ها

pro tempore (قید)
موقتا

temporarily (قید)
موقتا

provisionally (قید)
موقتا

پیشنهاد کاربران

ما در "آخرت" زندگی میکنیم وووقائع "روز قیامت" را جلوی چشمانمان داریم میبینیم.
بدلائل مُشاهدات فضائی توسط دانشمندان اختر وستاره شناسان ثابت شد.
أمّا "مُؤَقَّتاً" در أمانیم وتحت عنوان "دنیا" به سر میبریم.
...
[مشاهده متن کامل]

"فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَةَ لَم تَزَل"
"إذا السماء انفطرت"
. . .
"یا أیُّها الانسان ما غَرَّک بربکَ الکریم"

فعلا ، مقطعی

بپرس