موعظه کردن


مترادف موعظه کردن: وعظ کردن، منبر رفتن، نصیحت کردن، اندرزدادن

معنی انگلیسی:
preach, sermonize

مترادف ها

admonish (فعل)
اگاه کردن، نصیحت کردن، پند دادن، وعظ کردن، موعظه کردن

sermon (فعل)
موعظه کردن

preach (فعل)
نصیحت کردن، وعظ کردن، موعظه کردن، سخنرانی مذهبی کردن

sermonize (فعل)
وعظ کردن، موعظه کردن

فارسی به عربی

خطبة , عظ , موعظة

پیشنهاد کاربران

بپرس