موشکافی کردن


معنی انگلیسی:
cogitate, dissect, scrutinize, search

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دقت بسیار بکار بردن : [ میخواهم عمیق ترین و مخفی ترین راز حیات را مو شکافی کنم و از هر چیزی سر در بیاورم . ]
دقت بسیار ورزیدن در کارها یا مساله ٠ در درک یا حل یا بیان نکته و موضوعی سخت دقت و ظرافت بکار بردن ٠

مترادف ها

analyze carefully (فعل)
موشکافی کردن

scrutinize (فعل)
موشکافی کردن، مورد مداقه قرار دادن، به دقت بررسی کردن

split a hair (فعل)
موشکافی کردن

be thorough (فعل)
موشکافی کردن

be fastidious (فعل)
موشکافی کردن

فارسی به عربی

افحص بدقة , حلل , شرح

پیشنهاد کاربران

بپرس